“ابن بطوطه” یکی از بزرگترین جهانگردان جهان اسلام است که توانست با سفرنامه های زیبایش بسیاری از خوانندگان را تحت تاثیر قرار داده است.
زندگی ابن بطوطه و داستان سفرنامه او چگونه بود؟
به گزارش توریسماینترنشنال، ابن بطوطه از خانوادهای بود که تعدادی قاضی پرورش داده بودند. وی تحصیلات سنتی حقوقی و ادبی را در شهر زادگاه خود، طنجه، فرا گرفت. در سال ۱۳۲۵ میلادی، در سن ۲۱ سالگی، سفرهای خود را با انجام زیارت (حج) به مکه آغاز کرد. در ابتدا هدف او انجام این وظیفه شرعی و گسترش تحصیلات با تحصیل در بین دانشمندان مشهور در مصر، سوریه و حجاز (عربستان غربی) بود.
اینکه او به اهداف خود رسیده است، با شمار زیادی از دانشمندان و مقدسین صوفی (عارفین اسلامی) ملاقات کرده و همچنین لیستی از مدارک اعطایی به وی (عمدتا در دمشق) تأیید میشود. این مطالعات او را به سمت مقام قضایی کشاند. همچنین سابقه شاگردی نزد مقامات برجسته در آن زمان در علوم اسلامی سنتی به شدت شانس وی را افزایش داده و پس از آن او را به عنوان جایگاه قضاوت در بسیاری از دادگاهها معرفی شد.
در مصر، جایی که از طریق تونس و طرابلس از طریق راه زمینی به آنجا رسید، اشتیاق غیرقابل مقاومت برای سفر در روح او متولد شد و او تصمیم گرفت تا آنجا که ممکن است به مناطق مختلف جهان سفر کند.
ابن بطوطه این کار را به خاطر خود انجام داد تا از کشورهای جدید و مردم جدید آگاهی داشته باشد. او از این راه امرار معاش نیز میکرد. در آغاز از موقعیت علمی خود و بعداً از شهرت روزافزون خود به عنوان یک جهانگرد بهرهمند شد. وی از سخاوت و خیرخواهی بی شماری از سلاطین، حاکمان، والیان و رجال عالیقدر در کشورهایی که بازدید میکرد برخوردار بود و بدین ترتیب درآمدی را تأمین میکرد که وی را قادر میساخت تا به سفرهای خود ادامه دهد.
ابن بطوطه از قاهره از طریق مصر علیا به دریای سرخ رهسپار شد اما پس از آن بازگشت و از سوریه دیدار کرد و در آنجا به کاروانی برای مکه پیوست. وی که در سال ۱۳۲۶ سفر زیارتی خود را به پایان رساند، از صحرای عربستان به عراق سپس جنوب ایران، آذربایجان و سپس از بغداد عبور کرد. وی در آنجا با آخرین خان مغول ایران، ابوسعد (۶۶-۱۳۱۶) و برخی از حاکمان دیگر ملاقات کرد. ابن بطوطه سالهای بین ۱۳۲۷ و ۱۳۳۰ را در مکه و مدینه به سر برد و زندگی آرامی را گذراند. اما چنین اقامتی طولانی متناسب با خلق و خوی او نبود.

در ادامه وی سوار قایقی در جده شد و با پیروان دیگری از دو ساحل دریای سرخ به یمن رفت و از طریق زمین از آن عبور کرد و دوباره از عدن حرکت کرد. این بار او در امتداد سواحل شرقی آفریقا پیمایش کرد و از شهرهای تجاری تا کیلوا (تانزانیا) بازدید کرد. سفر بازگشت او را به جنوب عربستان، عمان، هرمز، جنوب ایران و آن طرف خلیج فارس به مکه در سال ۱۳۳۲ برد.
پس از این دوران یک طرح جاهطلبانه جدید در ذهن او بلوغ یافت. وی با شنیدن وصف سلطان دهلی محمد بن طغلوق (۵۱-۱۳۲۵) و سخاوت افسانهای که با علمای مسلمان داشت، تصمیم گرفت شانس خود را برای حضور در دربارش امتحان کند.
ابن بطوطه که مجبور به عدم ارتباط برای انتخاب مسیر غیر مستقیم بود، به شمال برگشت دوباره از مصر و سوریه گذشت و برای سفر به آسیای صغیر (آناتولی) در لاذقیه سوار کشتی شد. او زمانی که آناتولی به تعداد زیادی سلطاننشین کوچک تقسیم شده بود در بسیاری از جهات از آن “سرزمین ترکها” عبور کرد.
بنابراین، روایت وی در سفرنامه ابن بطوطه یک منبع ارزشمند برای تاریخ آن کشور بین پایان قدرت سلجوقی و ظهور خانه عثمانی فراهم میکند. ابن بطوطه با صمیمیت و سخاوت توسط همه فرمانروایان محلی و سران اخوان مذهبی پذیرایی شد.
سفر وی از طریق دریای سیاه به شبه جزیره کریمه، سپس به شمال قفقاز و به سارای در پایین رودخانه ولگا، مرکز خان از گروه ترکان طلا، اوز بیگ (حکومت ۴۱-۱۳۱۲) ادامه یافت.
پیشنهاد: تاریخ هنر دوست دارید؟ ۶ کتاب پیشنهادی از بهترین عناوین
طبق روایت سفرنامه ابن بطوطه وی سفری را از سارای به بولگاری در ولگای فوقانی و کاما انجام داد. اما دلایلی وجود دارد که به صحت و سقم او در آن نقطه شک کنید.
شرح ابن بطوطه از پایتخت بیزانس زنده و به طور کلی دقیق است. اگرچه او نظرات قاطع هموطنان مسلمان خود را در مورد کافران داشت، اما گزارش او درباره “روم دوم” او را به عنوان فردی نسبتاً بردبار و دارای کنجکاوی زیاد نشان میدهد. با این وجود، او همیشه در قلمرو اسلام احساس خوشبختی بیشتری داشت تا در سرزمینهای غیر مسلمان، خواه مسیحی ، هندو یا بت پرست.
وی پس از بازگشت از قسطنطنیه از طریق روسیه، مسیر خود را در مسیر هند ادامه داد. از سارای او با یک کاروان به آسیای میانه سفر کرد و از شهرهای باستانی بخارا، سمرقند و بلخ بازدید کرد. همه اینها هنوز زخمهای ناشی از حمله مغول را نشان میدهند.
او مسیرهای کاملاً پیچیدهای را از طریق خراسان و افغانستان طی کرد و پس از عبور از رشته کوه هندوکش، در تاریخ ۱۲ سپتامبر سال ۱۳۳۳ به مرزهای هند در رودخانه سند رسید. در صحت آن تاریخ تردید است زیرا طی چنین مسافتی عظیم (از مکه) فقط در طی یک سال غیرممکن بود. به دلیل این اختلاف، قدمت بعدی او تا سال ۱۳۴۸ بسیار نامشخص است.

دوران اقامت در هند و سفرهای بعدی
در آن زمان ابن بطوطه از نظر اهمیت و شهرت، با قطار بزرگی از خادمان و پیروان و همچنین حرمسرای همسران قانونی و صیغههای خود، بسیار بالامرتبه بود.
هند و حاکم آن، محمد بن طغلوق، انتظارات ابن بطوطه از ثروت و سخاوت را برآورده کرد و از این مسافر با افتخارات و هدایایی پذیرایی شد و بعداً به عنوان قاضی بزرگ دهلی منصوب شد. منصبی که چندین سال در آن باقی ماند.
اگرچه او ظاهراً به زندگی آسانی رسیده بود اما خیلی زود مشخص شد که موقعیت جدید او بدون خطر نیست.
سلطان محمد، ترکیبی خارقالعاده از سخاوت و بیرحمی با دستی آهنین که به طرز بیرویهای مسلمان و هندو میکشت، قسمت بیشتری از هند را تحت کنترل خود درآورد.
ابن بطوطه شاهد تمام افتخارات و عقبنشینیهای سلطان و حکومت او بود زیرا هر روز جان خود را در خطر میدید. او نظارهگر بود که بسیاری از دوستان، قربانی استبداد مشکوک سلطان میشوند. پرتره وی از سلطان محمد یک بخش غیرمعمول روانشناختی است و احساسات ترور و همدردی نویسنده را صادقانه منعکس میکند.
علی رغم تمام اقدامات احتیاطی که انجام داد، ابن بطوطه سرانجام رسوا شد و فقط خوششانسی جان او را نجات داد. با کسب دوباره لطف سلطان، در سال ۱۳۴۲ میلادی به عنوان نماینده سلطان به امپراطور چین رهسپار شد.
پیشنهاد: ۱۰ غزل از بهترین اشعار مولانا
او دهلی را بدون پشیمانی ترک کرد اما سفرش پر از خطرات دیگر بود: کمی دور از دهلی توسط شورشیان هندو مورد حمله قرار گرفت و به سختی جان خود را نجات داد. در ساحل مالابار در جنوب غربی هند وی درگیر جنگهای محلی شد و سرانجام در نزدیکی کالیکات (کوژیکود فعلی) کشتی غرق شد و تمام دارایی خود و هدایای امپراتور چین را از دست داد. ابن بطوطه از ترس خشم سلطان تصمیم گرفت که به جزایر مالدیو برود. جایی که نزدیک به دو سال در آنجا بود. وی به عنوان یک قاضی خیلی زود در سیاست فعال شد با خانواده حاکم ازدواج کرد و ظاهراً حتی آرزو داشت که سلطان شود.
او که وضعیت را بسیار خطرناک میدانست راهی سریلانکا شد و در آنجا از حاکم و همچنین قله معروف آدامز دیدن کرد. وی پس از غرق شدن کشتی جدید در ساحل کوروماندل در جنوب شرقی هند، در جنگی به رهبری برادر زن خود شرکت کرد و دوباره به مالدیو و سپس به بنگال و آسام رفت. در آن زمان او تصمیم گرفت مأموریت خود را به چین از سر بگیرد و به سمت سوماترا حرکت کرد. در آنجا توسط سلطان مسلمان کشتی جدیدی به وی اعطا شد و راهی چین شد. شرح وی از برنامه سفر شامل برخی اختلافات است.
وی در بندر بزرگ چین فرود آمد و سپس در آبراههای داخلی تا پکن سفر کرد. این قسمت از سفرنامه ابن بطوطه نسبتا مختصر است و برنامه سفر و همچنین گاهشماری، بسیاری از مشکلات و دشواریها را نشان می دهد اما هنوز برطرف نشده است که بر صحت آن سایه شبهه میاندازند.

گزارش وی از سفر بازگشت از طریق سوماترا ، مالابار و خلیج فارس به بغداد و سوریه به همان نسبت مختصر است. در سوریه او شاهد ویرانیهای مرگ سیاه سال ۱۳۴۸ بود. بار دیگر از بسیاری از شهرهای آنجا و مصر بازدید کرد و در همان سال زیارت نهایی خود را به مکه انجام داد. سرانجام او تصمیم گرفت که به خانه خود بازگردد و از اسکندریه به تونس سپس به ساردینیا و الجزایر حرکت می کرد و سرانجام در نوامبر ۱۳۴۹ به فس، پایتخت سلطان مارنی، ابو اینان رسید.
اما هنوز دو کشور مسلمان هنوز برای او شناخته نشدهاند. مدت کوتاهی پس از بازگشت او به پادشاهی گرانادا، آخرین بقایای اهالی شمال افریقا اسپانیا رفت، و دو سال بعد (در سال ۱۳۵۲) یک سفر به غرب سودان انجام داد. آخرین سفر وی (از آن طرف صحرا به آفریقای غربی) ناخواسته به دستور سلطان انجام شد. با عبور از صحرا، او یک سال را در امپراطوری مالی گذراند سپس در اوج قدرت تحت فرماندهی مانسا سلیمان قرار گرفت. گزارش وی یکی از مهمترین منابع آن دوره برای تاریخ آن قسمت از آفریقا است.
اواخر سال ۱۳۵۳ ابن بطوطه به مراکش بازگشت و به درخواست سلطان، خاطرات خود را به نویسندهای، ابن جوزایی (درگذشت ۱۳۵۵) ، که نثر ساده ابن بطوطه را با سبکی آراسته و قطعات شعر تزئین کرد، روایت کرد.
گزارش شده است که وی پیش از مرگ مقام قضاوت را در شهری در مراکش بر عهده داشته است که جزئیات آن هنوز نامشخص است. گفته شده است که وی در سال ۱۳۶۸/۶۹ یا ۱۳۷۷ درگذشت و در شهر زادگاهش طنجه دفن شد.

میراث به جا مانده از ابن بطوطه چیست؟
ادعای ابن بطوطه مبنی بر عنوان “مسافر اسلام” کاملاً ثابت شده است. تخمین زده میشود که میزان سفر وی حدوداً ۷۵۰۰۰ مایل (۱۲۰۰۰۰۰ کیلومتر) بوده است. رقمی که پیش از اختراع قطار به سختی توسط کسی طی شده است.
وی تقریباً از تمام کشورهای مسلمان و همچنین بسیاری از سرزمینهای مجاور غیرمسلمان بازدید کرد. با این حال، به ویژه، وی از پارس میانه، ارمنستان و گرجستان بازدید نکرد. در حالی که او سرزمینهای جدید و ناشناخته را کشف نکرد و سهم وی در جغرافیای علمی کم بود. اما ارزش مستند آثار وی به آن اهمیت تاریخی و جغرافیایی پایدار داده است.
وی حداقل با ۶۰ فرمانروا و تعداد بسیار بیشتری از وزیران، فرمانداران و سایر بزرگان ملاقات کرد. وی در کتاب خود به بیش از ۲۰۰۰ نفر اشاره کرد که شخصاً برای وی شناخته شده بودند یا از مقبره آنها دیدن میکرد. اکثر این افراد توسط منابع مستقل قابل شناسایی هستند و در مطالب ابن بطوطه به طور شگفتانگیزی اشتباهات کمی در نام یا تاریخ وجود دارد.
کتاب سفرنامه ابن بطوطه سند مهمی است که بسیاری از جنبههای تاریخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بخش بزرگی از جهان اسلام را روشن میکند.
ابن بطوطه یک مشاهدهگر کنجکاو بود که به شیوههای زندگی در کشورهای مختلف علاقهمند بود و تجربیات خود را با رویکرد انسانی که در تاریخ نگاری رسمی به ندرت دیده میشود، توصیف کرد. گزارش وی از سفرهایش در آسیای صغیر، شرق و غرب آفریقا، مالدیو و هند منبع اصلی برای تاریخ آن مناطق است. در حالی که قسمتهایی که با خاورمیانه عربی و ایران سروکار دارند، به دلیل جزئیات فراوان در مورد انواع مختلف جنبههای زندگی اجتماعی و فرهنگی، ارزشمند هستند.
در کل ، ابن بطوطه قابل اعتماد است. اما اثبات شده است که سفر ادعایی وی به بلغارستان اختراع شده است و در مورد سفرهای وی در مورد شرق آسیا تردیدهایی وجود دارد. چند اختلاف عمده و چند اختلاف جزئی در گاهشماری سفرهای او بیش از آنکه به دلیل جعل عمدی باشد، احتمالا به خاطر فقدان حافظه وی است. پس از تحقیقات معاصر و کشف منابع تأییدکننده جدید، تعدادی از نقاط نامشخص قبلی (مانند سفر در آسیای صغیر و سفر به قسطنطنیه) پاک شده است.