روابط دیپلماتیک و توسعه سیاسی و اجتماعی کشورها که باعث به هم خوردن نظم جهانی شد.
به گزارش توریسم اینترنشنال،با تغییر ساختارهای جهانی و تغییر مناسبات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، روابط دیپلماتیک و توسعه سیاسی و اجتماعی کشورها که باعث به هم خوردن نظم جهانی شده و بازیگران این عرصه هر لحظه در حال غافلگیر کردن جهانیان هستند، فوتبال نیز متاثر از این فراز و شیبها به سمتی پیش رفته که امروز در جمع چهار تیم برتر جهان، مراکش توانسته جای برزیل صاحب نام، هلند، پرتغال، اسپانیا و آلمان صاحب نام را بگیرد و برای اولین بار در تاریخ قاره آفریقا این اتفاق مهم را به نام خود ثبت کند. هر اندازه که ما محسور و متعجب هستیم که چطور چین به ابرقدرت اقتصادی در آسیا و حتی جهان بدل میشود، چگونه کشورهای اسکاندیناوی حکومت را به زنان واگذار میکنند یا اینکه در همین قاره آسیا و شرق آن تیمهای ژاپن و کرهجنوبی هم در صنعت و فناوری یکهتاز هستند، در فوتبال هم مات و مبهوت اتفاقاتی هستیم که بازیگران جدیدی آن را رقم میزنند. کرواسی، برزیل را حذف می کند، پرتغال به دست مراکش به خانه بر میگردد، ژاپن مُهر تاییدی بر حذف اسپانیا میزند و مراکش با انگیزه و پوست انداخته آنها را در ضربات پنالتی مغلوب میکند، ژاپن زمینه حذف آلمانها را فراهم میکند، ما گوشهای از این دنیای تغییر کرده ایستادایم و تماشا میکنیم که فوتبال حرفهای چیست و چطور در زمین مسابقه اجرا میشود. البته آنچه که بازیکنان تیمهای مختلف در جام جهانی ۲۰۲۲ ارائه کردند، برآیندی از تمام آنچه بود که در جوامع آنها اتفاق میافتد. اگر آلمان یا هلند حذف میشوند در واقع بیانگر اقتصاد فلج این کشور یا ناکارآمدی و ناتوانی مسوولان ورزش و فوتبال این کشور نیست، بلکه کشورهایی مثل کرواسی که فقط سابقه شش دوره حضور در جام جهانی دارند، یا همین مراکش که یکی یکی بزرگان فوتبال را از دم تیغ گذراند، بیشتر باید به عنوان الگوی موفقیت فوتبال حرفهای تلقی شوند.
شاید مراکش در جام جهانی بعدی نتواند به چنین دستاورد مهمی دست یابد، ولی اینکه تیمهایی در این سطح توانستهاند موفقیتهای خارقالعاده خلق کنند، نشان میدهد که فوتبال در این کشورها در حال گذار از یک فوتبال نامنسجم و بیبرنامه به سوی یک فوتبال هدفمند و برنامهریزی شده است که در دراز مدت میتوانند به یکی از جنبشهای مدرن دنیای فوتبال تبدیل شوند.
بعد از حذف پلهای نامداران دنیای فوتبال، کارشناسان این رشته به این باور رسیدهاند که شاید فوتبال در حال کوچ از اروپا به سمت کشورهای آفریقایی و آسیایی است. کشورهایی که سالها به دلیل کیفیت پایین فوتبالشان نه حرفی برای گفتن داشتند نه فرصتی برای عرض اندام در میدانهای بزرگی مثل جام جهانی. ولی بازیهای جام جهانی قطر ۲۰۲۲ نشان داد که شاید حرف بیراهی نباشد اگر بگوییم که این میدان فرصتی بود تا آسیا و آفریقا قابلیتهای فردی و جمعی خود را نشان دهند. به غیر از ژاپن و کرهجنوبی که پیش از این هم درباره چگونگی پیشرفت آنها صحبت شد، عربستان یکی از تیمهایی بود که به غیر از بازیهای چشمنواز، با جرات به دل حریفان میزد و نه فقط رگههایی از یک فوتبال ناب به روز شده، بلکه یک فوتبال در مسیر حرفهایگری و تکامل را از خود بروز دادند. شاید اگر پنالتی عربستان مقابل لهستان به گل تبدیل میشد، آنها هم میتوانستند نشان دهند که با چه میزان آمادگی به این رقابتها آمدهاند. همانطور که لیگ فوتبال این کشور نشان داده که چقدر به مولفهها و تشکیلات حرفهای نزدیک شده و قهرمانی الهلال در امتداد همین پوست اندازی آنها بوده است.
اما درد بزرگ اینجاست که ما از این قافله پرشتاب عقب ماندهایم. آن هم چه عقب ماندگی. شاید تعبیر درست این باشد که ما عقب نمانده ایم، ما در مسیر دیگری که دلخواهمان است و دردسر کمتری دارد و هم را هم راضی نگه میدارد حرکت میکنیم. اگر از فوتبال دنیا عقب افتاده بودیم حداقل این دلخوشی وجود داشت که طی یکی دو دهه دیگر ما هم توان خودنمایی در عرصههای مهم فوتبالی را داریم، ولی مسیری که ما طی میکنیم خلاف جهت آب است. به وضعیت تیم امید نگاه کنیم، به ردههای پایه هم بد نیست نگاهی بیندازیم. چه چشم اندازی پیش روی ما به تصویر میکشند؟ واقعبین باشیم هیچ. پس این همان مسیری است که ما برعکس دیگران میرویم. ولی مطمئن باشید تیمهایی به جام جهانی آمدند حداقل یک پشتوانه جوان و در حال رشد در کشورهایشان به جا گذاشته بودند که در سالهای آینده همین مسیر مترقی را ادامه میدهند. ولی آیا میتوانیم به بازیکنان جایگزین برای جام جهانی آینده امیدی داشته باشیم؟ اصلا بازیکنی را برای آینده پرورش دادهایم؟ اولین رویدادی فوتبالی بعد از جام جهانی، جام ملتهای آسیاست که یک سال دیگر برگزار میشود. باز هم با همین ترکیب و همین بازیکنان راهی میشویم؟ جواب بله است. چرا؟ چون انتظار داریم که آنها از تجربهای که دارند استفاده کنند و دست به معجزهای بزنند که ما منتظرش هستیم. ولی فوتبال حرفهای فقط داشتن بازیکن باتجربه نیست. این موضوع را از هوادار فوتبال میداند، تا رییس فدراسیون فوتبال. ولی اینکه چرا برای یک تغییر بنیادی کسی در راس فدراسیون فوتبال دست به کار نمیشود جای تامل دارد.
اگر به بازیهای جام جهانی به عنوان یک کلاس درس نگاه کرده باشیم به اندازه یک دهه نکات آموزنده در بطن خود داشت که میتواند چراغی برای مسیر تاریک ما باشد. از رفتار حرفهای مربیان تیمهای بازنده گرفته، تا جسارت و اتکا به نفس تیمهایی که تا دقایق و ثانیههای آخر خود را بازنده نمیدانستند و جنگیدند و مزد برتریشان را هم گرفتند.
مراکش، زنجیره بزرگی تیمهایی که در مرحله گروهی قدرتنمایی کرده بودند را کامل کرد. اینکه فوتبال در قاره آفریقا به کمک دیگر بخش های اجتماعی این قاره میرود دور از ذهن نیست. همانطور که قدرت و توان تیمهای آسیایی، حالا قاره کهن را واداشته که آنقدر پیشرفت کند تا بتواند میزبانیهای مختلف بینالمللی نه ففط فوتبال را از آن خود کند.
اگر جهان فوتبال نظم سابقه و کلیشههای رایجاش را از دست بدهد، نگاه سرمایهگذاران از فوتبال اروپا به دو قاره پهناور دیگر معطوف میشود. تردیدی نیست که فوتبال در اروپا تنزل نداشته، اما آنچه واقعی و بدیهی بود این است که فوتبال از مرزهای اروپا جلوتر زده و این اروپاییها هستند که نمیتوانند به تیمهایی از آسیا و آفریقا به چشم یک آماتور بی دست و پا نگاه کنند. شاید جام جهانی قطر ۲۰۲۲ فصل شکوفایی کشورهایی بود که سالها در سایه بزرگی اروپاییها را نگاه میکردند و خیلی آرام و بی ادعا مسیری را برگزیدند که آنها بیش از یک قرن آن را طی کرده بودند.