مریلین مونرو یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ هالیوود به شمار میرود که بسیاری آنرا بنیانگذار مکتب فکری فمنیسم میدانند. البته او در دوران کودکی و نوجوانیاش مسیر سختی را برای رسیدن به جایگاه والایش طی کرد.
در این مطلب با توریسم اینترنشنال همراه باشید تا شمارا با زندگی نامه وی، از بزرگ شدن در پرورشگاه تا درخشش تا هالیوود آشنا کنیم.
بیوگرافی مرلین مونرو
مرلین مونرو متولد ۱ ژوئن ۱۹۲۶ در ایالات متحده آمریکا بازیگر، خواننده و مدل بود
از او بعنوان یکی از نمادهای زیبایی در قرن بیست نام می برند فردی که داستانی زندگی غم انگیزی دارد و در اوج شهرت بصورت کاملا مرموزی درگذشت و سال ها بعد ترور وی آشکار شد
خانواده
«نورما جین مورتنس» معروف به «مریلین مونرو» (Marilyn Monroe) روز ۱۱ خرداد ۱۳۰۵ در مرکز پزشکی یو اس سی شهرستان لس آنجلس آمریکا به دنیا آمده است.
مادرش «گلادیس پریل بیکر» مکزیکی الاصل بوده که در اوایل قرن بیستم به کالیفرنیا آمریکا مهاجرت کرده و در کار نگاتیو فیلم در شرکت فیلمسازی کار می کرد
یک برادر ناتنی به نام رابرت و یک خواهر ناتنی به نام برنیس از ازدواج اول مادرش دارد که تا ۱۲ سالگی اش از وجود آنها خبر نداشت
ماجرای پدر واقعی
سال ۱۹۲۴ مادرش با «مارتین ادوارد مورتنسن» ازدواج کرد، اما تنها پس از چند ماه به زندگی مشترکشان پایان دادند و در سال ۱۹۲۸ طلاقشان را نهایی کردند
از آنجایی مریلین در طول مدت ازدواج قانونی مادرش با مورتنسن به دنیا آمده بود از این مرد به عنوان پدر مونرو نام برده می شد ولی سال ۲۰۲۲ از طریق آزمایش دی ان ای ثابت شد که پدرش «چارلز استنلی گیفورد» نام داشت که همکار مادرش بوده و مریلین در رابطه عاشقانه این دو فرد متولد شده است و یک خواهر و یک برادر ناتنی از ازدواج اول پدرش به نام های دوریس و چارلز می باشد
زندگی در روستا
مادرش چند هفته بعد از تولد مریلین او را نزد والدین مسیحی انجیلی اش، آلبرت و آیدا در روستایی در نزدیکی هاوتورن گذاشت و خودش هم برای ۶ ماه ساکن آنجا شد ولی بعد از ۶ ماه بخاطر شغلش مجبور شد به شهر برگردد اما آخر هر هفته با دخترش ملاقات میکرد
نقل مکان به هالیوود تا بیماری مادر
تابستان ۱۹۹۳ زمانی که مریلین ۷ ساله بود، مادرش با گرفتن وام یک خانه کوچک در هالیوود خرید و همراه دخترش به آنجا نقل مکان کردند و خانه را با ۳ مستاجر شریک شدند
ژانویه ۱۹۳۴ مادرش دچار بیماری روانی شد و پس از چند ماه استراحت در خانه به بیمارستان دولتی متروپولیتین رفت و مابقی عمرش را در بیمارستان های گوناگون گذراند و به ندرت با مریلین ارتباط داشت
آزار و اذیت
بعد از بستری شدن مادرش، ۱۱ خانواده مختلف سرپرستی مرلین را برعهده داشتند که در این بین مورد آزار و اذیت های فراوانی قرار گرفت
از خانه آرام تا بازگشت به پرورشگاه
سپتامبر ۱۹۳۸ در ۱۲ سالگی به خانه خانم «آنا لوور» عمه گریس رفت و پس از آن در دبیرستان امرسون جونیور ثبت نام کرد و همراه با خانم لوور به خدمات هفتگی علوم مسیحی می رفت
او دانش آموزی متوسط در مدرسه بود اما در نویسندگی عالی بود و در روزنامهٔ مدرسه مشارکت می کرد
ازدواج اول
سرانجام در سال ۱۹۴۲ وقتی ۱۶ ساله بود برای فرار از شرایط موجود خود مجبور شد با پسر ۲۱ ساله همسایه شان به نام «جیم دوگرتی» که در یک کارخانه کار می کرد، ازدواج کند
او بعد از ازدواج دبیرستان را رها کرد و خانه دار شد و یک زندگی کسالت بار را تجربه میکرد به گونه ای که می گوید؛ بعد از ازدواج فکر می کردم که از کسالت خواهم مرد
به این ترتیب بود که این ازدواج دوامی نداشت و آن ها ۴ سال بعد در سال ۱۹۴۶ بصورت توافقی از هم جدا شدند
از اسلحه سازی تا مدلینگ
سال ۱۹۴۴ در ۱۸ سالگی بعد از فرستاده شدن همسرش به اقیانوس آرام در یک کارخانه اسلحه سازی در ون نایز مشغول به کار شد و آنجا بود که توجه یک عکاس ارتش آمریکا را به خود جلب کرد و تصویرش بر جلد مجله رسمی ارتش با نام «Yank» نقش بست
در ژانویه ۱۹۴۵ کار در اسلحه سازی را رها کرد و وارد حرفه مدلینگ شد و آگوست همین سال بدون توجه به همسرش قراردادی با آژانس بلو بوک امضا کرد و خیلی زود چهره اش بر روی بسیاری از مجلات و تبلیغات به تصویر کشیده شد و روز به روز در این حرفه مطرح تر گردید
انتخاب نام هنری مریلین
در سال ۱۳۴۵ کم کم بعنوان مدل عکاسی شناخته شد، سپس قرار دادی با یک آزانس تبلیغاتی مدلینگ امضا و نام هنری مریلین مونرو را برای خود با الهام از نام یک رقصنده و مونرو رو از نام فامیلی مادرش انتخاب کرد
شروع بازیگری
پس از کار در حرفه مدلینگ قرارداد کوتاه مدتی با شرکت های فیلم سازی فاکس قرن بیستم و کلمبیا پیکچرز امضا کرد و مدتی در نقش هایی کوتاه برای چند فیلم بازی کرد که نخستین تجربه بازیگری اش فیلم سال های خطرناک (Dangerous Years) در سال ۱۹۴۷ در ۲۱ سالگی اش بود
یک سال بعد از آن نیز در فیلم اسکودا هو اسکودا هی (Scudda Hoo! Scudda Hay!) در نقشی کوتاه نقش آفرینی کرد و در ادامه در فیلم های دیگری چون دختران گروه کر (Ladies of the Chorus) و عاشق پیشه (Love Happy) بازی کرد
تبدیل به شخصیت معروف کمدی
اواخر ۱۹۵۰ قرارداد جدیدی با فاکس امضا کرد و در عرض ۲ سال با بازی در نقش شخصیت های مهم چند فیلم کمدی از جمله فیلم بلیط توماهاوک (A Ticket to Tomahawk)، به همان جوانی که حس می کنی (As Young as You Feel) و میمون بازی (Monkey Business) تبدیل به یک بازیگر سرشناس و محبوب شد
پس از آن نیز با بازی در فیلم های دیگری چون برخورد در شب (Clash by Night) و زحمت در زدن به خودت نده (Don’t Bother to Knock) مشهورتر از پیش شد
بازی در فیلم های پرفروش
از سال ۱۹۵۳ در ۲۷ سالگی در فیلم های پرفروشی چون در فیلم نوآر نیاگارا (Niagara)، آقایان موطلایی ها را ترجیح می دهند (Gentlemen Prefer Blondes) و چگونه می توان با یک میلیونر ازدواج کرد (How to Marry a Millionaire) ایفای نقش کرد و به عنوان یک ستاره “بلوند احمق” شناخته شد
تاسیس شرکت خود
از آنجایی که استودیو وی هنوز تمایلی به تغییر قراردادش نداشت، سال ۱۹۵۴ در ۲۸ سالگی شرکت تولید فیلم خود را تأسیس نمود و سال ۱۹۵۵ را به ساخت این شرکت اختصاص داد و شروع به مطالعه روش بازیگری زیر نظر لی استراسبرگ در استودیو بازیگران کرد
اما در اواخر همان سال، فاکس قرارداد جدیدی به وی اعطا کرد که به او اجازه نظارت بیشتر و حقوق بالاتری را روی پروژه هایش می داد
تهیه کنندگی
سال ۱۹۵۷ در اولین تولید مستقل خود به نام فیلم شاهزاده و شوگر (The Prince and the Showgirl) که تهیه کنندگی این فیلم را به لارنس اولیویه عهده دار بود، نقش آفرینی کرد
جایزه گلدن گلوب
سال ۱۹۵۹ به ایفای نقش در فیلم بعضی ها داغشو دوست دارند (Some Like It Hot) پرداخت و برای بازی در این فیلم توانست برنده جایزه گلدن گلوب به عنوان بهترین بازیگر زن در ۳۳ سالگی شود
دو سال بعد نیز در درام ناجورها (The Misfits) که آخرین فیلم تکمیل شده وی می باشد ایفای نقش کرد و بعد از این فیلم نیز بازی در فیلم چیزی برای بخشیدن (Something’s Got to Give) را آغاز نمود که به دلیل مرگ وی این فیلم ناتمام ماند
ازدواج دوم
سال ۱۹۵۴ در ۲۸ سالگی با «جو دی ماجیو» قهرمان بیسبال برای بار دوم ازدواج کرد اما روحیه خشن همسرش و زندگی پر تنش آنها بیش از ۹ ماه دوام نیاورد و در نهایت از یکدیگری جدا شدند
ازدواج سوم
در سال ۱۹۵۵ در ۲۹ سالگی برای سومین بار با «آرتور میلر» نمایشنامه برجسته آمریکایی ازدواج کرد این زندگی هم ۵ سال بطول انجامید و در این مدت مجبور شد سه بار سقط جنین کند
نماد فرهنگ آمریکا
مریلین مونرو به عنوان نماد فرهنگ مردمی آمریکا، در محبوبیت رقیب نداشت و در سده بیستم بیشتر از هر کسی از وی فیلمبرداری شده است و انستیتوی فیلم آمریکا او را ششمین افسانه زن بزرگ در تاریخ سینمای آمریکا معرفی کرده است
همینطور موسسه اسمیتسونین نامش را در فهرست «۱۰۰ تا از مهم ترین آمریکایی های تمام دوران» قرار داده و ورایتی و «وی اچ وان» او را در میان ده نفر نخست فهرست بزرگ ترین نمادهای فرهنگ مردمی قرن ۲۰ جای داده اند
تا کنون صدها کتاب درباره مونرو نوشته شده و وی سوژه بسیاری از فیلم ها، نمایشها، اپراها، ترانه ها و الهام بخش هنرمندانی همچون اندی وارهول و مدونا بوده است
نام این بازیگر متوفی هنوز مهم است و برندی ارزشمند به شمار می رود و به صدها محصول برای استفاده از تصویر و نام وی مجوز داده شده و تصاویرش در تبلیغات برای مارک هایی چون مکس فکتور، شنل، مرسدس-بنز و ابسلوت ودکا به نمایش درآمده است
بیماری
مریلین مونرو از بیماری اختلال دوقطبی رنج می برد، گاهی دچار افسردگی می شد و گاهی شاد و خوشحال بود علاوه بر آن از لکنت زبان نیز رنج می برده است
مرگ مشکوک
آخرین حضور برجسته وی در ۱۹ می ۱۹۶۲ در جشن تولد جان اف کندی بود که برایش آهنگ تولدت مبارک رو اجرا کرد و در ۵ آگوست ۱۹۶۲ در ۳۶ سالگی در کالیفرنیا درگذشت
علت مرگ در آن زمان !
علت مرگ وی در آن زمان «مصرف بیش از حد داروی خوا بآور» ذکر شد اما ادعاهای مبنی بر حصول یک توطئه و مجموعه حوادث اسرارآمیزی که منجر به مرگ وی شد همواره بحث برانگیز بوده است
افشاگری ترور بعد از ۵۰ سال
«نرماند هادجز» افسر ۷۸ ساله و بازنشسته سازمان سی.آی ای آمریکا در بستر مرگ در بیمارستان با مطرح کردن یک ادعای عجیب به ترور مریلین مونرو اعتراف کرد!
هادجز که مدت ۴۰ سال در سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا خدمت کرده گفت در آن زمان عضو یک هسته ۵ نفره حرفه ای ترور بوده و در بین سال های ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۲ با دستور محرمانه دولت آمریکا، چندین شخصیت معروف سیاسی و هنری در ایالات متحده را که ایده ها و افکارشان با منافع دولت آمریکا در تضاد بود، ترور کرده و یکی از قربانیانش مریلین مونرو بوده است!
هاجز در بستر بیماری افزود مریلین مونرو تنها زنی بود که ترور کردم و از این کارم پشیمان هم نیستم چون مونرو با چند تن از رهبران دنیا مثل کندی و فیدل کاسترو (رهبر کشور کمونیستی کوبا) رابطه داشت و اطلاعات زیادی در اختیار آنها میگذاشت و به تهدیدی برای منافع ایالات متحده تبدیل شده بود