ج٫ فروردین ۱۰ام, ۱۴۰۳

اشنایی با کتاب “باران بمبئی”

«پیام یزدانجو» چند سال پیش هنگامی که برای تحصیل به هندوستان سفر کرده بود به خدایان، افسانه‌ها، اعتقادات، فرهنگ و جغرافیای این کشور پهناور علاقه شدیدی پیدا کرد.او تجربیات خود در این سفر را با کتاب “باران بمبئی” با شما به اشتراک می گذارد.اگر یکبار این کتاب را بخوانید خیال سفر به هند رهایتان نخواهد کرد.

به گزارش توریسم اینترنشنال،ویژگی بارز کتاب باران بمبئی عنصر زمان است که در ساختن فضاهای داستانی نقش محوری دارد. ماجراهای شخصیتی بی‌نام و چهره با افکاری روشنفکرانه در این داستان‌ها شرح داده شده که برای تحصیل و کسب دانش و تجربه به هندوستان سفر کرده است. نکته جذاب دیگر کتاب حاضر ارتباط شخصیت راوی داستان با زمان است که بر نحوه روایت قصه تاثیر گذاشته و ارزشی ادبی به کتاب بخشیده است.

یک سال بعد از سفر راوی به هند، داستان اول یعنی «مانترا» اتفاق می‌افتد. زمانی که او برای دیدن دوستش و ترجمه متون کهن هندی به فارسی به دهلی سفر می‌کند. داستان دوم که «دلوکا یا میدان خدایان» نام دارد قسمتی از سفر راوی داستان به یک معبد را روایت می‌کند که به ناگهان تغییر حالت می‌دهد و راوی را وارد ماجرایی پیچیده می‌کند.

در داستان «الاهه» معشوقه‌ی راوی وارد این ماجراها شده و خودش را خدا می‌پندارد و دیگر به راحتی نمی‌تواند از این بازی خارج شود. داستان بعدی با نام «کاماسوترای آمریکایی» قصه‌ای جنایی با پایان‌بندی نوآر است. داستان پنجم تنها داستان کتاب است که به سوالاتی که راوی برای شما ایجاد می‌کند، پاسخ می‌دهد. «تئوسوفیست» داستان سیر و سفر راوی در باغی با تاریخی پیچیده است که سرنوشت متولیان آن باغ هر کدام بخشی از یک کل بزرگ تاریخی را شکل می‌دهند.

در«برج خاموشی» زمانی که راوی وارد منطقه‌ای ممنوع می‌شود زمان به کل می‌ایستد. این داستان پایان بندی زیبا و فوق‌العاده‌ای دارد که تا مدت‌ها در ذهن می‌ماند. داستان «خاویر مرد معجزات» داستان زوج جوانی را به تصویر می‌کشد که به بحران رسیده‌اند و به جایی نامشخص سفر می‌کنند که حتی روی نقشه هم وجود ندارد و در انتها داستان «باران بمبئی»، پیوندی با داستان بوف کور صادق هدایت دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *