مردی با هویت جعلی باستان شناس حرفه ای ،دختری جوان را به بیایان های اطراف به بهانه حفاری کشانده و به قصد اخاذی به او حمله کرده است.
به گزارش توریسم اینترنشنال؛ از ستاره خواستم اگر دوست دارد با هم به محل حفاری برویم. اما در بین راه متوجه نیتم و با من درگیر شد. سرش به در ماشینم خورد و بیهوش شد. خیلی ترسیدم، تصور کردم که به قتل رسیده است، برای همین او را از خودرو بیرون انداختم و فرار کردم.نقشه هولناکش را تا یک قدمی جنایت اجرا کرد. مدتها طعمهاش را در فضای مجازی فریب داد. خودش را باستانشناسی حرفهای معرفی کرد، به بهانه کاووش تحقیقاتی آثار باستانی، دختر جوان را به بیابانهای پاکدشت کشاند و نقشه شومش را اجرا کرد. اما تصور نمیکرد که با مقاومت سخت این دختر روبهرو شود.
درنهایت مجبور شد ضربات شدیدی به این دختر وارد کند و او را نیمهجان در همان بیابان رها کرد. این متجاوز تا چند روز با تصور اینکه به یک قاتل تبدیل شده است، زندگی مخفیانهاش را آغاز کرد، تا اینکه شناسایی و دستگیر شد و به جرم وحشتناک خود اعترافکرد. این امر در حالی است که دختر جوان نیز تا پای مرگ رفت، ولی توانست جان سالم به در ببرد.ماجرا به چند روز پیش برمیگردد. ماموران پلیس پایتخت در جریان پیداشدن دختری زخمی در یکی از بیابانهای اطراف پاکدشت قرار گرفتند. یک راننده خودروی عبوری این زن زخمی و بیهوش را در بیابان پیدا کرده و او را به بیمارستان رسانده بود.
با حضور ماموران پلیس در محل، تحقیقات آغاز شد. این دختر بیهوش شده بود و قدرت حرفزدن نداشت، برای همین هیچکس نمیدانست چه اتفاقی برای او افتاده است. فقط مشخص بود که بر اثر ضربه به سرش نیمهجان شده و راننده خودروی عبوری او را خونین روی زمین در بیابانها پیدا کرده است.
آشنایی با باستانشناس قلابی
تجسسها در اینباره ادامه داشت تا اینکه از بیمارستان خبر رسید که این دختر به هوش آمده است. وقتی حالش کمی بهتر شد، ماموران پلیس به سراغش رفتند و تحقیقات آغاز شد. او در تجسسهای پلیسی راز ماجرایی هولناک را فاش کرد. این دختر درباره آنچه به سرش آمده است، به پلیس گفت:
«من عاشق باستانشناسی هستم. مرتب در اینترنت و فضای مجازی دنبال موضوعی درباره باستانشناسی میگردم و کلی تحقیق در اینخصوص انجام دادهام. عضو کانالهای مختلف در این زمینه هستم و با دوستان و باستانشناسهای زیادی آشنا شدم. تا اینکه چهار ماه قبل با شاهین آشنا شدم.
او میگفت که باستانشناس است و هرازگاهی برای تحقیق با اعضای تیمش به تپههای باستانی اطراف شهر میرود. مدعی بود که مدیر تیم حفاری است و بیشتر مواقع با چند نفر برای حفاری به تپههای باستانی میرود. به او گفتم که چقدر به این کار علاقه دارم. شاهین گفت حتما اینبار مرا هم همراه با اعضای تیمش به حفاری میبرد.»
درگیری خونین در خودرو
این دختر جوان که بهسختی میتوانست حرفبزند، در ادامه صحبتهایش گفت: «شاهین مرتب در صفحه اینستاگرامش عکسهای مختلف در مورد باستان شناسی منتشر میکرد. اطلاعات زیاد و دقیقی هم در این زمینه داشت، طوری که مجذوبش شدم و مرتب با هم در ارتباط بودیم.
تمام سوالات حفاری، تاریخی و باستانشناسیام را از او میپرسیدم و جواب درست میداد. من هم بیشتر به شاهین اطمینان میکردم. در این مدت ارتباط ما بیشتر شد و از من خواستگاری کرد که خیلی خوشحال شدم. یک روز پیش از اینکه مرا پیدا کنند، با او قرار گذاشتم تا با هم برای حفاری به تپهای در اطراف پاکدشت برویم.
او گفت که اعضای تیمش هم آنجا هستند و اگر علاقه دارم میتوانم همراهش بروم. من هم که خیلی دوست داشتم، قبول کردم و سر قرار با او رفتم. در راه وقتی به پاکدشت رسیدیم، مسیر را عوضکرد و به بیابان رفت. رفتارش هم مشکوک شده بود.
برای همین ترسیدم و خواستم که برگردد، ولی در کمال ناباوری شاهین با چاقو به من حمله و تهدیدم کرد که اگر حرف بزنم مرا میکشد. او میخواست به من تعرض کند که مقاومت کردم. درگیری ما بالا گرفت و چند ضربه به سرم زد. دیگر چیزی یادم نمیآید تا اینکه در بیمارستان چشم باز کردم.»
اعترافات هولناک
با این اظهارات به دستور قاضی محسن اختیاری، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران ماموران پلیس تحقیقات خود را درخصوص این باستانشناس قلابی آغاز کردند و او سه روز بعد از حادثه بازداشت و به اداره پلیس منتقل شد.
این مرد تحت بازجویی قرار گرفت و درنهایت به جرم خود اقرار کرد. او گفت: «از چند وقت قبل در فضای مجازی با ستاره آشنا شدم. خودم هم به باستانشناسی علاقه زیاد و اطلاعات خوبی در این زمینه دارم.
وقتی فهمیدم که ستاره هم علاقه زیادی به این رشته دارد، تصمیم گرفتم فریبش دهم. میخواستم از او اخاذی کنم و پولی به جیب بزنم. کمی اطلاعات در این زمینه خودم داشتم، بقیه را در اینترنت جستوجو میکردم و به ستاره میگفتم.
او هم تصور میکرد که باستانشناسی حرفهای هستم و در این زمینه کار میکنم. پس از مدتی به او پیشنهاد ازدواج دادم. میخواستم به این شیوه اعتمادش را جلب کنم و موفق شدم فریبش دهم. روز حادثه با او قرار گذاشتم و گفتم که در اطراف پاکدشت قصد حفاری داریم و میخواهیم آثار باستانی پیدا کنیم.
از ستاره خواستم اگر دوست دارد با هم به محل حفاری برویم. اما در بین راه متوجه نیتم و با من درگیر شد. سرش به در ماشینم خورد و بیهوش شد. خیلی ترسیدم، تصور کردم که به قتل رسیده است، برای همین او را از خودرو بیرون انداختم و فرار کردم. نمیدانستم که زنده مانده است یا نه. مرتب رسانهها را چک میکردم تا ببینم خبری در رابطه با قتل ستاره منتشر میشود یا نه. تا اینکه غافلگیر شدم و ماموران پلیس مرا دستگیر کردند.»با این اظهارات به دستور قاضی پرونده متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین تحقیقات درخصوص شاکیان دیگر این متهم نیز ادامه دارد، زیرا احتمال میرود که این مرد دختران دیگری را هدف تبهکاری خود قرار داده باشد.
بیشتر بخوانید: