چ٫ اردیبهشت ۵ام, ۱۴۰۳

روایت “پراجکت سیندیکیت” از دورِ باطل تاریخ در افغانستان

توریسم اینترنشنال؛ “اخضر ابراهیمی” دیپلمات شناخته شده جهان عرب در گزارشی برای پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت می‌نویسد: «بحران انسانی و احتمال بروز قحطی در افغانستان، جدایی از اینکه نمودی عینی از دور باطل تاریخ در این کشور است، وضعیت وخیمی دارد و جانِ میلیون ها نفر در افغانستان در زمستان جاری، در خطر است».

وی در ادامه می نویسد: «در ماه آگوست سال ۲۰۲۱ میلادی، جهان با شگفتیِ تمام شاهد سقوط برق آسای دولت غربگرای افغانستان و گسترشِ قابل توجه ناامنی در این کشور، با توجه به اوج گیری مجدد گروه طالبان در عرصه قدرت سیاسی افغانستان، پس از گذشت حدودا ۲۰ سال بود.

از آن زمان تاکنون، مساله افغانستان تا حد زیادی از سوی جهانیان به دست فراموشی سپرده شده است. با این حال، در شرایط کنونی تقریبا ۹ میلیون نفر از مردم افغانستان با خطر و تهدیدِ قحطی گسترده رو به رو هستند و ۱۴ میلیون تن دیگر از جمعیت این کشور نیز با بحران گرسنگیِ حاد(با توجه به خشکسالی و فروپاشی اقتصادی افغانستان که به دلیل قطع شدنِ ناگهانی جریان کمک های خارجی به این کشور ایجاد شده) رو به رو هستند. در این راستا، سازمان بهداشت جهانی هشدار می دهد که یک میلیون کودکِ افغان، با خطر مرگ در ماه زمستانِ سال جاری رو به رو هستند.

به گزارش توریسم اینترنشنال؛ در ماه دسامبر سال ۲۰۲۱، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ای را به تصویب رساند که بر اساس آن، کمک های بشردوستانه به افغانستان را معاف از تحریم های جاری علیه گروه طالبان می کرد. با این حال، باید توجه داشت که این حرکت تنها یک پازلِ کوچک در مخاطب قرار دادنِ بحران انسانی و اقتصادی در افغانستانِ کنونی است. جامعه جهانی با چالشی فوری و اضطراری جهت جلوگیری از ایجاد گرسنگیِ فراگیر در افغانستان و دوری از فروپاشی کاملِ ارائه خدمات پایه و ابتدایی به مردم این کشور رو به رو است.

اخضر ابراهیمی: سوریه نیازمند راه حل سیاسی است | جهان | DW | 02.09.2012

*اخضر ابراهیمی، وزیر خارجه سابق الجزایر و نماینده سابق سازمان ملل در مساله افغانستان

شورای موسوم به “شکنندگی دولت” که من(نویسنده گزارش کنونی: “اخضر ابراهیمی”) و شماری از رهبران برجسته جهانی عضو آن هستیم، قویا از جامعه بین المللی درخواست می کند که مردم افغانستان را به حال خود رها نکنند و با انجام اقدامات سازنده و فوری، زمینه را جهت خروج از قحطی فراگیر و قریب الوقوعِ این کشور هموار سازند. به طور خاص، ما از رهبران جهانی می خواهیم تا به سه نکته اصلی که توجه به آن ها، فوق العاده ضروری است، متمرکز شوند.

اول، همزمان با غرق شدنِ روز افزون افغانستان در بحران های اقتصادی و انسانیِ ویرانگر، سازمان ملل متحد(بازیگری جهانی که می تواند به افغانستان کمک های زیادی جهت خروج از این وضعیت کند)، قادر است هنوز هم از مردم افغانستان، حتی در بحبوحه وقوع مناظرات گسترده میان دولت های جهان مبنی بر اینکه آیا بایستی دولت جدید طالبان را به رسمیت شناخت یا خیر، حمایت کند. در این راستا، “آنتونیو گوترش” دبیر کل سازمان ملل متحد که با حمایتِ کامل شورای امنیت سازمان ملل متحد کنشگری می کند، بایستی هر آنچه می‌تواند را در جهت تقویت ماموریت های مرتبط با ارائه کمک های انسان دوستانه در افغانستان، انجام دهد و نماینده ویژه ای را به همراهِ کارکنان رسمی سازمان ملل متحد، در کابل پایتخت افغانستان مستقر سازد. اضافه بر این، گوترش باید نهاد موسوم به “ماموریت سازمان ملل متحد در افغانستان” را نیز موظف به حفظ کردنِ کانال‌های ارتباطی دائمی و کاملا روشن و ضفاف با رهبری طالبان کند و نسبت به ایجاد یک رویکردِ متحد در مورد تلاش‌های انسان دوستانه، توسعه ای، و صلح طلبانه در افغانستان، اطمینان خاطر حاصل نماید.

سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به آن، چندان با بحران و چالش هایی نظیرِ آنچه اکنون در افغانستان با آن رو به رو هستیم، بیگانه نیستند. پیش از این، سازمان ملل متحد با بحران های مهمی در کره شمالی، یمن و سودان نیز رو به رو بوده است. در افغانستان، نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد از کارمندانی برخوردارند که آموزش‌های مناسبی دیده اند و از تجربیات قالب توجهی نیز برخوردارند و پیشتر، در زمان رژیم قبلی طالبان در دهه ۱۹۹۰ میلادی نیز توانسته اند به نحوِ موفقیت آمیزی، کمک های بشردوستانه به مردم افغانستان را ارائه کنند. آن ها حتی در سال های اخیر که دولتِ غربگرای افغانستان نیز سر کار بوده، آشنایی زیادی با نحو ارائه کمک های بشردوستانه به مردم افغانستان، در مناطق تحت کنترل طالبان در این کشور داشته اند.

دوم، باید توجه داشت که مولفه “فراگیر بودن و جامعیت”، جهت استقرار یک صلحِ باثبات و پایدار، کاملا ضروری است. در شرایط کنونی، ارائه یک راه حل و راهکارِ سیاسی جامع و فراگیر در افغانستان، همچون دوره قبل از قدرت‌گیری طالبان در این کشور ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، به جای اینکه روند صلح افغانستان را متکی بر مسائل بی‌پشتوانه قرار دهیم، جامعه بین المللی باید این روند را به مثابهِ فرآیندی تدریجی و پایدار و با هدف گرد آوردنِ تمامی گروه های افغان جهت کسب درکی مشترک از آینده این کشور ارزیابی کند.

در این راستا، از این رویکردِ تکراری در افغانستان که تاکید دارد: “برنده همه چیز را به دست می گیرد” باید دوری کرد زیرا استثنا کردنِ دیگر گروه های افغان از روند سیاسی افغانستان، فقط و فقط چرخه ای بی نهایت و پایدار از درگیری و منازعه را در افغانستان ایجاد خواهد کرد. در این چهارچوب، سازوکارهای مورد اجماع و توافق ملی در افغانستان که از میان آن ها می توان به “لویی جرگه” اشاره کرد(مجمعی سنتی از رهبران قومی، طایفه ای، و مذهبی افغانستان)، می توانند به گسترش همگرایی میانِ جوامع مختلف جامعه افغانستان و فراهم کردن زمینه‌های لازم جهت تامین نیازهای ابتدایی مردم افغانستان، کمک قابل توجهی کنند.

در نهایت باید گفت، همسایگان نزدیک و دورِ افغانستان نظیر ایران، پاکستان، چین، و هند، به همراهِ بازیگران منطقه ای نظیر قطر و ترکیه، می توانند نقشی قابل توجه در زمینه ایجاد ثبات در افغانستان بازی کنند. جامعه بین المللی باید از این کشورها درخواست کند تا جای ممکن در روند تلاش های دیپلماتیک در مورد افغانستان فعال شوند و در عین حال، بایستی قویا از راه های ارتباطی با حکومت طالبان که امکان تماس آن با جهان خارج را فراهم می کنند، نظیر آنچه قطر با میزبانی از دفتر سیاسی طالبان در خاک خود فراهم کرده، حمایت کنند.

بحران انسانی در افغانستان وضعیت وخیمی دارد و جانِ میلیون ها نفر در این کشور در زمستان جاری، در خطر است. جامعه بین المللی با رهبری سازمان ملل متحد، بایستی روند حمایتی از افغان ها را در شرایط حساس کنونی تقویت کند. جهان باید کمک های خود را به افغانستان در حوزه هایی که حالت اورژانسی دارند معطوف و اولویت‌بندی کند و از آشتی ملی و فرآیندهای صلح طلبانه در افغانستان تا هر زمان که لازم باشد، حمایت کند».

 

منبع: پراجکت سیندیکیت

ترجمه: توریسم اینترنشنال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *