نوروز خوانی از آیینهای موسیقایی دیرینه ایران زمین است که قدمت آن به پیش از اسلام میرسد و امروزه در گیلان، مازندران و سمنان، در نیمه دوم اسفندماه برگزار میشود.
به گزارش توریسم اینترنشنال ؛نوروز خوانی از جمله آیینهای دیرینه ایران زمین به شمار میآید که تا هزار سال پیش در تمام نقاط ایران اجرا میشد. اکنون این آیین را میتوان در روزهای پایانی سال و در برخی از مناطق البرز شمالی و جنوبی بهصورت محدود مشاهده کرد. نوروزخوانان در این روزها با چوبدستی بر دست و کولهپشتی بر پشت، در شهر و روستا میگردند و با اشعاری آهنگین، آمدن بهار و فصل نو را به مردم نوید میدهند و از آنان، مژدگانی و عیدی دریافت میکنند.
در حال حاضر، هرچند نوروز خوانی گاه بهصورت نمادین به نمایش در میآید؛ اما همچنان و بهویژه در روستاهای دور افتاده گیلان و مازندران، این آیین تقریبا با همان سبک و سیاق گذشته و در مواردی با تغییرات امروزی اجرا میشود. آیین نوروز خوانی استان گلستان نیز در سال ۱۳۹۶ خورشیدی در فهرست میراث ناملموس ایران به ثبت رسید. در این نوشتار با پیشینه نوروز خوانی و زمان و شیوه اجرای آن بیشتر آشنا خواهید شد.
نوروز خوانی چیست؟
نوروز خوانی، نوروزی یا بهارخوانی از جمله آیینهای باستانی ایران زمین است که بیش از هزار سال قدمت دارد و بنا بر برخی مستندات، به ایران قبل از اسلام و زمان ظهور زرتشت برمیگردد. از این مراسم با عناوین دیگری چون نوروز نو سال، امام خوانی، ساونگ خوانی، بهارخوانی، نوروزنامه و تعزیه بهاری نیز در گوشه و کنار ایران نام میبرند.
مراسم نوروز خوانی در تمام نقاط کشور بهطور معمول از نیمه دوم اسفندماه آغاز میشود؛ اما برخی مدت زمان اجرای آن را در مناطق مختلف، متفاوت تخمین میزنند. طی این روزها، نوروزخوانان دورهگرد در کوچهپسکوچههای شهر و روستا میگردند و با خواندن اشعاری آهنگین، فرا رسیدن نوروز و آغاز فصل بهار را مژده میدهند و از ساکنان هر دیار، مژدگانی دریافت میکنند.
آیین نوروز خوانی در واقع، نوعی آوازخوانی بهارانه به شمار میآید که زمانی در تمام نقاط کشور رواج داشت و اشخاصی تحت عنوان «نوروزخوان» آمدن بهار را با شعر و آواز نوید میدادند. خاستگاه سنت دیرینه نوروز خوانی را مناطق البرز شمالی معرفی میکنند و همچنان، این مراسم بهصورت محدود در روزهای پایانی سال در استانهای گیلان و مازندران اجرا میشود.
نوروز خوانی را میراث موسیقی پیش از اسلام میدانند که با ستایش اهورامزدا، توصیف طبیعت و زیبایی بهار و ستایش شاهان و امیران همراه بود. پس از اسلام، این آوازهای بهاری با مفاهیم مذهبی و روایات اسلامی و بهویژه مذهب شیعه عجین شد و پس از ستایش خدا، مدح ائمه معصومین (ع) در مضمون اشعار قرار گرفت. اشعاری که به زبان فارسی یا گویشهای محلی و با ترجیعبند خوانده میشود و مراحل و شیوه اجرای آن در نقاط مختلف ایران با یکدیگر تفاوت دارد.
نوروزخوانان معمولا تنها، دو نفره یا در گروههای سه و چهار نفره به اجرای این مراسم میپردازند و هریک وظیفهای را بر عهده میگیرند؛ برای مثال، در گروههای سه نفره معمولا یکی از اعضای گروه شعر را آواز میکند، دیگری ساز میزند و بخش پاسخ یا ترجیعبند اشعار را با خواننده همراه میشود و نفر سوم «کولهکش» یا «بارکش» است که با کیسهای بر پشت یا در دست، هدایا را با خود حمل میکند.
آنها با همراهی یکدیگر به درب خانهها میروند و با اطلاعاتی که پیشتر از صاحبخانه کسب کردهاند، نام او را صدا میزنند و با حمد و ستایش پروردگار و نوید آمدن سال نو، تقاضای انعام و عیدی میکنند. گفته میشود که چنانچه عیدی را از صاحبخانه دریافت کنند، با ابیاتی آهنگین دعاگوی او میشوند و در غیر این صورت، با اشعار گله آمیز منزل وی را ترک کرده و به درب خانهای دیگر مراجعه میکنند. صاحبخانهها نیز اغلب با دادن مقداری پول، شیرینی، گردو، تخممرغ، برنج، نخود و کشمش یا اجناس دیگر، از پیامآوران بهار استقبال میکنند و مقدم آنان را مبارک میشمرند.
امروزه، شیوه سنتی نوروز خوانی تا حدود زیادی تغییر یافته و معمولا شکل غیر آیینی آن با تغییر حالت و ساختار اجرا به نمایش در میآید که از منظر پژوهشگران و کارشناسان این امر، بیشتر جنبه نمادین یا سرگرمی دارد.
شیوه اجرای نوروز خوانی
نوروز خوانی از لحاظ مضمون و نحوه اجرا به سه دسته امامخوانی، توصیفخوانی و مدحخوانی تقسیم میشود. امامخوانی شیوهای از نوروز خوانی است که در آن به مدح امامان و معصومین میپردازند و در این بین، گاه به سراغ داستانهایی چون روایت آدم و حوا یا قصه یوسف و زلیخا نیز میروند.
در توصیفخوانی، وصف طبیعت و بهار و رستاخیر زمین اتفاق میافتد و نوروزخوان، پاکی و نیکی را ستایش کرده و ترجیعخوانها آن را تکرار میکنند.
مدحخوانی یا هجوخوانی، بخش سوم این مراسم را تشکیل میدهد که هدف از آن، کسب نتیجه یا درآمد از صاحبخانه است. در واقع، زمانی که نوروز خوانی با انعام همراه شد به این بخش مدحخوانی میگویند و برعکس، چنانچه نوروزخوان انعامی از صاحبخانه دریافت نکرد، هجوخوانی صورت میگیرد که نشانه نارضایتی نوروزخوان خواهد بود.
به عبارت دیگر، دو بخش امامخوانی و توصیفخوانی تا حدودی قسمتهای ثابت نوروز خوانی را شامل میشوند؛ اما مدح و هجوخوانی، بداههپردازی است که بر اساس موقعیت اجرا، شرایط و مکان اجرای آیین و نحوه انعام صاحبخانه صورت میپذیرد.
نوروز خوانی به شیوه سنتی، معمولا در گروههای دو یا چند نفره و تنها بهصورت آوازی و بدون همراهی ساز انجام میگیرد؛ اما در مناطقی از کشور، این مراسم با ساز و دهل همراه میشود و گاه، رقصهای محلی را نیز چاشنی این آیین میکنند. اغلب یکی از اعضای گروه نوروزخوان، قاری اصلی نوروز است و پس از اجرای او، شعر توسط سایر اعضای گروه تکرار میشود.
گاهی گروه نوروزخوان به حیاط خانهای وارد میشوند و صاحبخانه را به نام صدا میزنند و با به کارگیری اسم او در اشعار نوروز خوانی، از وی طلب مژدگانی دارند. برخی معتقدند که این بدان معنا نیست که نوروزخوان و صاحبخانه یکدیگر را میشناسند؛ چراکه یکی از ویژگیهای کمترشناختهشده نوروز خوانی را ناشناس بودن نوروزخوان عنوان میکنند. بر اساس شواهد موجود، نوروزخوانان معمولا در محل سکونت خود اعم از شهر یا روستا، به اجرای آیین نوروز خوانی نمیپردازند و اغلب به سراغ مناطق ناشناس میروند.
عدهای دلیل این امر را نکوهیده بودن گرفتن انعام از آشنایان، همشهریان و اهالی محل میدانند. از سوی دیگر، جابهجایی نوروزخوانان به نواحی غیر بومی، سبب انتقال فرهنگ خاص یک ناحیه به دیگر مناطقی شده که اشتراکات فرهنگی با یکدیگر دارند؛ برای مثال، نوروزخوانان منطقه کومش به زبان طبری و نوروزخوانان طالقان نیز به طبری و گیلکی تسلط دارند. ازاینرو، حضور این افراد در گیلان و مازندران به انتقال بخشی از فرهنگ شفاهی و سنتهای موسیقی در دو سوی البرز منجر میشود.
شکل اجرای نوروز خوانی، مضمون و مراحل آن نیز در نقاط مختلف ایران با یکدیگر تفاوت دارد؛ مثلا نوروز خوانی در شاهرود به دو شیوه انجام میگیرد و دو گروه خاص برای آن معرفی میکنند. گروه اول مردانی هستند که از طریق نوروز خوانی روزگار میگذرانند؛ این نوروزخوانان را تحت عناوین بهار لالهزار، شعرخوان یا پیشبهار میشناسند که از اوایل اسفند به روستاهای مختلف میروند و نوید آمدن بهار میدهند.
این دسته از نوروزخوانان با قبای بلند سفید یا مشکی و گیوهای بر پا و عصایی در دست، در گروههای دو تا پنج نفره سراسر منطقه کومش را زیر پا میگذارند و حلول سال نو را به مردم تبریک میگویند. آنها معمولا قریحه شاعری دارند و بداههسرایی میکنند؛ اما اشعار نوروزی را از پدران خود فرا گرفتهاند و به نسل بعد نیز انتقال میدهند. مردم حضور این افراد را به فال نیک میگیرند و برخی نیز نُقل یا خرمایی از نوروزخوانان بهعنوان تبرک میگیرند و بر سر سفره هفتسین خود میگذارند.
گروه دوم نوروزخوانان شاهرودی را نوجوانان تشکیل میدهند که پس از غروب آفتاب در محلهها و روستاها حرکت میکنند و آغاز بهار و فرا رسیدن نوروز را تبریک میگویند. قالب اشعاری که نوروزخوانان اجرا میکنند نیز در هر منطقه متفاوت از دیگری است؛ برخی از نواحی بیشتر از نوروز و بهار و عید میگویند و در منطقهای دیگر، اشعار نوروزی بیشتر رنگ و بوی مذهبی دارد.
بهطور معمول، نوروزخوانان در نواحی مختلف، اغلب با این کلمات به استقبال بهار میروند:
صد سلام و سی علیک
صاحبخانه سلام علیک
سلام من بگیر علیک
از جانب ملا بیگ
نوروز سلطان آمده
گل در گلستان آمده
مژده دهید به دوستان
نوروز سلطان آمده
بهار آمد بهار آمد، خوش آمد
بهار خوش عذار آمد، خوش آمد
نوروزخوانان مازندرانی نیز با کلماتی مشابه به زبان محلی، آمدن بهار را مژده میدهند:
باد بهارون بیمو
گل به گلستون بیمو
مژده هادین دوستون
نوروز سلطون بیمو
آی برارون، آی خاخرون
مرد و زن مازندرون
خنه جا بئین بیرون
بموئه نوروز سلطون
بیمو باد بهارون
بیمو نوروز سلطون
هادین مژده دوستون
بیمو گل در گلستون
مشت عموی با ایمون
شکر شیرین ته زبون
صدف هسته ته دندون
انعام ره بیار بیرون
آی بیموئه نوبهار
خشک دار بورده خار
بموئه بیه بیدار
خونش کنه سر دار
باد بهارون بیمو
گل به گلستون بیمو
مژده هادین دوستون
نوروز سلطون بیمو
گفته میشود در برخی مناطق مازندران نیز حدود یک ماه مانده به عید نوروز، چوپانها و گاوچرانها شب هنگام به درب خانهها میروند و مژده آمدن بهار را میدهند. آنها با زنگولهای در دست و تکان دادن آن، با ایجاد سروصدا وارد دهکده میشوند و در جلوی درب خانهها میایستند و با شعر و آواز از صاحبخانه مژدگانی بهار را میگیرند.
چوپانان کیسهای در دست دارند که طنابی به آن متصل است؛ کیسه را داخل خانهها میاندازند و اهالی خانه این کیسه را با شیرینی، تخممرغ، قند و چای و… پر میکنند. بانوان خانه مژدگانی دادن به نوروزخوانان را دارای شگون میدانند و مقدم آنها را بهعنوان پیامآوران بهار گرامی میدارند.
تاریخچه نوروز خوانی
بخش گستردهای از پیشینه فرهنگ کهن ایران زمین به ادبیات فولکلور و موسیقی نواحی مربوط میشود. شعر و موسیقی اصیلی که در همه لایههای آن، اعتقادات، ارزشها و جهانبینی مردم مستتر شده و به نسلهای بعد نیز انتقال مییابد. در واقع، شاید بتوان ادعا کرد که بسیاری از آداب و آیینهای پارسی در قالب ترانه و ادبیات فولکلور و از طریق نغمههای موسیقی دوام یافته و تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.
نوروز خوانی نیز یکی از همین آیینهای اصیل موسیقایی به شمار میرود که با «آیین نوروز» بزرگترین جشن ایرانیان پیوند خورده است و آمدن فصلی نو را بشارت میدهد. در گذشته، شادی نو شدن سال را با شیوههای گوناگون و نغمههای نوروزی مختلف ابراز میکردند. سرودهای شادباش نوروزی با اسامی متفاوتی چون آیین جمشید، سبز در سبز، دل انگیزان، فرخ روز و ساز نوروز در متون تاریخی و موسیقایی به یادگار مانده است.
ترانههای ساده و در عین حال عمیقی که گاه بهدلایل متعددی چون نبود خط موسیقی برای ثبت، در گذر زمان به ورطه فراموشی سپرده شده است. با این حال، گوشههایی چون نوروز خارا، نوروز عجم، نوروز عرب، نوروز کوچک، نوروز بزرگ و نوروز صبا در ردیف موسیقی دستگاهی ایران وجود دارد که خوشبختانه از گزند زمانه در امان مانده و هنوز گاهی اجرا میشود.
در میان همه نغمههای شادباش بهاری که در گذشته وجود داشت، نوروز خوانی نیز همچنان در بخشهایی از ایران نفس میکشد. آیین ارزشمندی که پیوند عمیقی با شعر و موسیقی و شادی و شور نو شدن دارد. آیینی که پیشینه آن به ایران قبل از اسلام باز میگردد و برخی نیز آن را به دین زرتشت و ستایش اهورا مزدا نسبت میدهند.
زندهیاد «حسن مشحون» درباره تاریخچه بهارخوانی در کتاب «تاریخ موسیقی ایران» چنین مینویسد:
سرودهای نوروزی که با آهنگ مخصوص در مازندران و گرگان در پیشباز سال نو و نوروز میخوانند، ظاهرا سابقه بسیار قدیمی دارد. اشعار قدیمی آن را ایرانیان پس از اسلام فراموش یا دگرگون کردند و اکنون، اصل آنها در دسترس نیست؛ لیکن از مضمون برگردان و موضوع آن میتوان دریافت که از یادگاریهای پیش از اسلام است.
ترانههای نوروز خوانی تا پیش از اسلام، تنها در توصیف طبیعت و زیبایی فصل بهار و ستایش شاهان و امیران خوانده میشد. پس از ورود اسلام به ایران، این اشعار با روایات اسلامی و مفاهیم مذهبی در هم آمیخت و علاوه بر نوید نو شدن فصل، به ستایش خدا و مدح امامان شیعه (ع) پرداخت:
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
علی با ذوالفقار آمد خوش آمد
علی با ذوالفقار آن شاه مردان
دل ناشاد ما را شاد گردان
محمد یا محمد یا محمد
قبای اطلسی داره محمد
اگه خواندی محمد، ره شناسی
بگو صل علی آل محمد
گفته میشود برای نخستین بار و در حدود ۱۳۵ سال پیش از این، الکساندر خوتسکو (Alexander Choodzko) ایرانشناس روسی در نوشتههای خود به نوروز خوانی اشاره کرده بود. وی ۱۱ سال در ایران و بهویژه در مناطق شمالی کشور اقامت داشت و مطالعات بسیاری در باب زبانشناسی ایران و گویشهای محلی چون گیلکی، تالشی و مازنی انجام داد.
حاصل این پژوهشها، کتابی تحت عنوان «نمونههایی از شعر مردمی سرزمین پارس» بود که در سال ۱۸۴۲ میلادی در لندن به چاپ رسید. خوتسکو در نوشتههای خود تصنیفها و آوازهای گیلکی و مازنی را در جایگاه ویژهای قرار داده و به معرفی تصنیفهای نوروزی و آیین نوروز خوانی در این مناطق پرداخته است.
در متن یکی از مشهورترین نغمههای نوروزی پس از اسلام چنین آمده است:
همی خوانم امام اولین را
شه کشور امیرالمومنین را
وصی و جانشین یعنی علی را
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام دومین هم دسته گل
شفاعت میکند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دلدل
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام سومین شاه جهان است
بود نامش حسین شاه یگانه است
محمد را به محراب میرساند
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام چارمین زین العباد است
گل باغ حسین اما مراد است
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام پنجمین ۵۰ بلا را
بگردان دور از این دولتسرا را
خصوصا هم از این دولتسرا را
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام ششمین شاه مدینه
الهی نوجوانت بد نبینه
الهی نوجوانت خیر ببینه
گل عشرت به کام دل بچینه
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام هفتمین موسای کاظم
ز نور او منور گشته عالم
چو بلبل در قفس تا کی بنالم
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام هشتمین شاه خراسان
بکن تلخی جان کندن تو آسان
بهار آمد همهجا شد گلستان
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام ۹ قدم آید به میدان
ملایک بر سرش خوانند قرآن
یقین دین محمد برقرار است
علی در خدمت پروردگار است
به حق حرمت آیات قرآن
تو صاحبخانه راخوشحال گردان
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام ۱۰ در این دنیای فانی
نگهدار زمین و آسمانی
بده بر صاحبخانه زندگانی
الهی صاحبخانه در نمانی
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام یازدهم در روز محشر
شفاعت میکند او با پیمبر
به حکم خالق و خلاق داور
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
امام دوازدهم مهدیش نام است
تمام کل عالم را امام است
بدانید حضرت صاحب زمان است
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
خدایا صاحبخانه را خوشحال گردان
جوانان ورا داماد گردان
عروسش صاحب اولاد گردان
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
هوا سرد است و بگرفته صدایم
که چند تا تخممرغ باشد دوایم
الا همشیره فرخ لقایم
بکش زحمت بیار عیدی برایم
جوانت خیر ببینه از دعایم
نوروز خوانی در کدام شهرها اجرا میشود؟
نوروز خوانی بیش از هزار سال در مناطق مختلف ایران و بهویژه در استانهای مازندران، گیلان، گلستان، سمنان، کردستان، البرز، آذربایجان، خراسان جنوبی و هرمزگان رواج داشت. امروزه این آیین سنتی، متاسفانه رو به فراموشی رفته است و تنها در برخی از نواحی البرز شمالی و جنوبی و اغلب در روستاهای دور افتاده مازندران، گیلان، گلستان، منطقه کومش، الموت و طالقان اجرا میشود. در فرهنگ فولکلور آذربایجان نیز خنیاگرانی تحت عنوان «تکم چی» و «سایاچی» را پیامآوران نوروز میدانند.
با این حال، در سالهای اخیر و به همت برخی از علاقهمندان به فرهنگ و هنر ایران زمین، در روزهای پایانی سال میتوان شاهد احیای آیین نوروز خوانی بهصورت نمادین و گاه در قالب جشنواره در گوشه و کنار کشور بود. از جمله این مناطق (علاوه بر گیلان و مازندران) میتوان به همدان، قزوین، اردبیل، آذربایجان و شمیرانات تهران اشاره کرد.
زمان اجرای نوروز خوانی
مراسم نوروز خوانی گاه از ابتدای اسفند و اغلب و در بسیاری از نقاط ایران از نیمه دوم اسفندماه آغاز میشود و در برخی مناطق (بهندرت) تا دهم فروردین ادامه پیدا میکند. شروع این آیین در مازندران از دهه دوم یا سوم اسفند است و معمولا در آغاز نوروز یا دهه اول سال نو خاتمه مییابد. در استان گلستان نیز نوروز خوانی را در نیمههای اسفند و قبل از حلول سال نو برگزار میکنند.
این مراسم در منطقه کومش (سمنان کنونی) از اوایل اسفندماه آغاز میشود و نوروزخوانان از روستاهایی چون وامرزان، جزن، مایان و حسنآباد دامغان به سوی شاهرود و روستاهای اطراف آن میآیند. این افراد در گروههای دو تا پنج نفره، سراسر منطقه کومش و بهویژه شاهرود را طی میکنند و با لهجه خاص خود، خبر از آمدن بهار میدهند.
در استان گیلان، معمولا هفته آخر اسفندماه را به این مراسم سنتی اختصاص میدادند. گفته میشود که شب هنگام و حدود یک هفته مانده به عید نوروز، چند نفر فانوس در دست میگرفتند و با کوبیدن دو چوب بر هم، به درب خانههای مردم میرفتند و از صاحبخانه برای اجرای نوروز خوانی اجازه میخواستند.
چنانچه صاحبخانه بیمار در خانه نداشت یا سوگوار عزیزی نبود، این اجازه صادر میشد و نوروزخوان نیز انعام خود را دریافت میکرد. سپس یک شاخه شمشاد بهعنوان نماد سبزی و نیکبختی به صاحبخانه هدیه میداد. اگر وی در منزل حضور نداشت نیز شاخه شمشاد را بر یکی از ستونهای ایوان خانه نصب میکردند و به درب خانهای دیگر میرفتند.
بیشتر بخوانید: