به گزارش توریسم اینترنشنال؛ در میان فیلم هایِ نامزد شده جهت کسب عنوان اسکار بهترین فیلم خارجی، شاهد ژانرهای گوناگونی هستیم. بدون تردید، این دسته از فیلم ها می توانند تجربیات متفاوتی را برای آن دسته از عاشقان جهان سینما که مایلند این حوزه را فارغ از صرفِ تماشای فیلم های هالیوودی دنبال کنند، ایجاد نمایند. در ادامه، فهرستی از این فیلم ها به همراه توضیحاتی در مورد هرکدام از آن ها ارائه می شود.
۱. بدترین آدم دنیا (The Worst Person in the World) (نروژ)
این فیلم که یوآخیم تریر (Joachim Trier) آن را کارگردانی کرده است، یک کمدی رمانتیک است که ماجرای روابط عاطفی دختر جوانی به اسم جولی را روایت میکند؛ کسی که هم در عشق و هم در زمینۀ کار و تحصیل دچار حالتی از سرگردانی است.
این فیلم یک خط داستانی مشخص ندارد و مثل نوعی دفترچۀ خاطرات است که مقطعی از زندگی یک زن جوان را به تصویر میکشد و نشان میدهد که آدمها چطور در اثر تجربیات مختلفی که از سر میگذرانند، نگاه واقعبینانهتری به زندگی پیدا میکنند.
منتقدان این فیلم را گامی تازه و خلاقانه در ژانر کمدی رمانتیک توصیف کردهاند که خودش را از قالبها و الگوهای کهنۀ این نوع فیلمها آزاد کرده است. پیتر هاول (منتقد تورنتو استار) میگوید حتی کسانی که از درامهای رمانتیک متنفر باشند، این درام رمانتیک را دوست خواهند داشت.
امتیاز: ۸.۱/۱۰
۲. ماشین مرا بران (Drive My Car) (ژاپن)
ریوسوکه هاماگوچی (Ryûsuke Hamaguchi) این فیلم را بر اساس داستان کوتاهی از هاروکی موراکامی نویسندۀ مشهور ژاپنی ساخته است. فیلم دربارۀ یک کارگردان تئاتر به اسم یوسوکه است که برای به صحنه بردن یکی از نمایشنامههای چخوف به هیروشیما سفر کرده است.
یوسوکه در این سفر ارتباطی صمیمانه با رانندهاش میساکی برقرار میکند که این رابطه و گفتگوهای میان یوسوکه و میساکی محور اصلی تمرکز فیلم است. در این گفتگوها که اغلب در درون ماشین اتفاق میافتند یوسوکه به بازنگری زخمها و رنجهای درونی خودش میپردازد. منتقدان این فیلم را یک درام پرمغز و جذاب توصیف کردهاند که حالاتی مثل اندوه و فقدان را به بهترین نحو به تصویر میکشد. منتقد نشریۀ شیکاگو تریبون این فیلم را هماهنگی کمنظیری میان هنر و زندگی توصیف کرده است.
امتیاز: ۷.۹/۱۰
۳. گریز (Flee) (دانمارک)
فیلم گریز یک مستند انیمیشن است که یوناس راسموسن (Jonas Rasmussen) در آن به بررسی زندگی پناهندهای به اسم امین میپردازد که سالها قبل از افغانستان به دانمارک رفته است. امین رازهایی در زندگیش دارد که برای نخستین بار میخواهد آنها را فاش کند. منتقدان این فیلم را مستندی خلاقانه توصیف کردهاند که نگاه عمیقی به زخمهای ماندگار روحی انداخته است.
امتیاز: ۸.۱/۱۰
۴. من مرد تو هستم (I’m Your Man) (آلمان)
فیلم من مرد تو هستم را ماریا شرادر (Maria Schrader) کارگردانی کرده و داستان آن دربارۀ دانشمندی به اسم آلما است که برای انجام تحقیقاتش به بودجه نیاز دارد. آلما برای به دست آوردن این پول پیشنهاد شرکت در یک آزمایش عجیب و غریب را میپذیرد. او باید به مدت سه هفته با یک ربات انساننما زندگی کند.
این ربات مطابق با خواستهها و عواطف آلما ساخته شده است. منتقدان توافق دارند که این فیلم در کنار جنبۀ علمی تخیلیاش فیلمی عمیق و تفکربرانگیز است که بیننده را به فکر کردن دربارۀ روابط عاطفی و معنای انسان بودن وادار میکند.
امتیاز: ۷.۱/۱۰
۵. کندو (Hive) (کوزوو)
فیلم کندو که بلرتا باشولی (Blerta Basholli) آن را کارگردانی کرده است، درامی تاثیرگذار است که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده. فهریجه زنی غمگین و ناامید است که شوهرش را سالها قبل در جنگ کوزوو از دست داده است. او برای تامین خانوادهاش عدهای از زنان بیوه مثل خودش را دور هم جمع میکند تا با فروش محصولات غذایی محلی درآمدی کسب کنند. این کار به آنها امیدهای تازهای میبخشد اما در عین حال باعث برانگیخته شدن خصومتهایی علیه آنان میشود.
این خصومت از طرف مردان روستاست که چندان از این استقلالطلبی زنانه راضی نیستند. منتقدان ضمن تحسین بازی درخشان شخصیت اصلی، این فیلم را تصویری گیرا و جذاب از عصیان زنانه علیه سنتهای غلط سرکوبگرانه توصیف کردهاند.
امتیاز: ۷.۴/۱۰
۶. قهرمان (ایران)
این تازهترین اثر اصغر فرهادی است که مثل همیشه در پسزمینۀ یک داستان پرکشش و جذاب، مخاطب را با عمیقترین و ظریفترین پرسشهای اخلاقی رو به رو میکند. داستان فیلم قهرمان دربارۀ مرد بدهکاری است که دو روز از زندان مرخصی گرفته تا بلکه بتواند طلبکارش را راضی کند که او را از زندان آزاد کند. در همین زمان رحیم به خاطر اینکه یک کیف حاوی سکههای طلا را به صاحبش پس میدهد به عنوان یک قهرمان در شهر معروف میشود در حالیکه دلیل پس دادن کیف دلیل قهرمانانهای نیست. جیک کویل منتقد آسوشییتد پرس این فیلم را «پیچیدهترین داستان اخلاقی که میتوان تصور کرد» توصیف کرده است.
امتیاز: ۷.۱/۱۰
۷. کوپۀ شمارۀ ۶ (Compartment No. 6) (فنلاند)
فیلم کوپه شماره ۶ به کارگردانی جوهو کوسمانن (Juho Kuosmanen) داستان یک زن جوان فنلاندی است که از یک ماجرای عشقی پیچیده که در مسکو برای او اتفاق میافتد فرار میکند و با قطار به سمت بندر مورمانسک در نزدیکی قطب شمال میرود.
او در این سفر طولانی در کوپۀ قطار با یک معدنکار روسی همسفر است؛ مواجههای غیرمنتظره که باعث میشود این دو نفر به درکی از اشتیاق درونی خودشان نسبت به روابط انسانی برسند. منتقدان این فیلم را یک درام عاشقانۀ مدرن و خلاقانه توصیف کردهاند که احساساتی گرم را در دل منظرهای یخ بسته به زیبایی به تصویر کشیده است.
امتیاز: ۷.۵/۱۰
۸. دست خدا (The Hand of God) (ایتالیا)
پائولو سورنتینو (Paolo Sorrentino) این فیلم را بر اساس تجربیات دوران نوجوانی و جوانی خودش در ایتالیا ساخته است. داستان فیلم دربارۀ نوجوانی به اسم فابیتو است که در زمان حضور مارادونا در ناپل در این شهر زندگی میکند. در واقع هم عنوان فیلم و هم بخش مهمی از ماجرای فیلم مربوط به همین حضور مارادونا است؛ حضوری که برای مردم شهر شور و هیجانی جنونآمیز به ارمغان آورده است. و البته تراژدی مرگ پدر و مادر فابیتو نیز حادثهای است که زندگی او را مثل اغلب زندگیها به آمیزهای از شادی و غم و امید و اندوه تبدیل میکند. تیلور بیکر فیلم دست خدا را آمیزهای از افسردگی و شوخی توصیف میکند که توانسته است احساساتی کاملا متضاد را در کنار هم جمع کند.
امتیاز: ۷.۵/۱۰
۹. دعا برای کسی که ربوده شده (Prayers for the Stolen) (مکزیک)
فیلم دعا برای کسی که ربوده شده که تاتیانا هوزو (Tatiana Huezo) آن را کارگردانی کرده است، زندگی سه دختر را در منطقهای روستایی در مکزیک به تصویر میکشد که پر از تجارت مواد مخدر و قاچاق انسان است. این سه دختر مثل همۀ دخترهای دیگر در این منطقه باید همیشه هشیار باشند و به سختی تلاش کنند تا حداقلیترین حقوق انسانی خودشان را در مقابل باندهای مخوف و جنایتکار حفظ کنند.
منتقدان این فیلم را اثری احساسبرانگیز و نیرومند توصیف کردهاند که خشونت و وحشیگری را در کنار انعطافپذیری و قدرت روحی انسان به نمایش گذاشته است.
امتیاز: ۷.۳/۱۰
۱۰. لوآنا: گاومیشی در کلاس (Lunana: A Yak in the Classroom) (بوتان)
فیلم لوآنا گاومیشی در کلاس که پاوو دورجی (Pawo Dorji) آن را کارگردانی کرده است، ماجرای معلمی به اسم اوجین را روایت میکند که در آخرین سال آموزشش به شهری دورافتاده به اسم لوآنا در شمال بوتان فرستاده شده که ارتفاعی بسیار زیاد و زمستانی وحشی دارد و فاقد هرگونه امکانات است. اما او در این محیط دور و بیامکانات احساسی از همدلی و ارتباط را پیدا میکند که هیچوقت در زندگیش آن را تجربه نکرده است. آلن هانتر این فیلم را روایت سفری به سوی احساس خوشبختی توصیف میکند که دربارۀ مضامین هویت، ارتباط و عشق هم حرفهای ظریفی برای گفتن دارد.
امتیاز: ۷.۷/۱۰
۱۱. زمین بازی (Playground) (بلژیک)
لورا وندل (Laura Wandel) در این فیلم قدم به درون دنیای بچهمدرسهایها گذاشته و با دقتی کمنظیر و خیرهکننده، فراز و نشیبهای آن را به تصویر کشیده است. این فیلم مثل مطالعهای دربارۀ قلدریها و آزارهای بین بچهها و برخورد والدین با این مسائل است.
داستان فیلم دربارۀ دختربچهای کلاس اولی به اسم نورا است که همراه با برادر بزرگترش به مدرسه میرود و وقتی میبیند که عدهای از بچهها برادرش را اذیت میکنند، سعی میکند از راههای مختلفی به برادرش کمک کند. منتقدان این فیلم را به خاطر نگاه دقیق و عمیقی که به دنیای بچههای مدرسهای انداخته تحسین کردهاند.
امتیاز: ۷.۴/۱۰
۱۲. رئیس خوب (The Good Boss) (اسپانیا)
کارگردان این فیلم کمدی فرناندو د آرانو (Fernando de Aranoa) است و داستان آن دربارۀ شخصی به اسم بلانکوست که مالک کاریزماتیک یک کارخانه است. بلانکو دوست دارد یک جایزۀ محلی را که به کسب و کارهای موفق اهدا میشود به دست بیاورد. همه چیز باید به بهترین شکل باشد اما یک کارگر اخراجی کینهای هست که ممکن است در راه کسب جایزه مشکل ایجاد کند و بلانکو مجبور است با او کنار بیاید.
این «رئیس خوب» برای اینکه به هدفش برسد در زندگی شخصی کارمندانش دخالت میکند و از هر خطی که نباید عبور کند، عبور میکند اما نمیداند که نتایج این کارها برایش چندان مطلوب نخواهد بود. منتقدان علاوه بر ستایش مضمون و حال و هوای کمدی این فیلم، به خصوص به بازی درخشان خاویر باردم اشاره کردهاند و آن را برجستهترین نقطۀ قوت فیلم دانستهاند.
امتیاز: ۷.۴/۱۰
۱۳. آزادی بزرگ (Great Freedom) (اتریش)
این فیلم به کارگردانی سباستین میس (Sebastian Meise) ماجرای جوانی به اسن هانس را در آلمان دورۀ بعد از جنگ روایت میکند که بارها و بارها به خاطر گرایشات خاصی که دارد به زندان افتاده است. محور تمرکز فیلم بر ارتباط هانس با همسلولیاش ویکتور است. منتقدان این فیلم را به خاطر نگاه صادقانهای که به شرایط سیاسی و تاریخی دارد ستایش کردهاند.
امتیاز: ۷.۸/۱۰
۱۴. میدان کلیسا (Plaza Catedral) (پاناما)
فیلم میدان کلیسا را ابنر بنایم (Abner Benaim) کارگردانی کرده و داستان آن دربارۀ زنی غمزده به اسم آلیسیا است. اندوهی که آلیسیا دارد او را به آدمی منزوی تبدیل کرده است. اما یک روز پسری چهارده ساله با بدنی زخمی وارد خانۀ آلیسیا میشود و حضورش زندگی او را عمیقا تغییر میدهد. جاناتان هالند این فیلم را اثری احساسبرانگیز توصیف کرده که خشونت و ریاکاری در جامعۀ پاناما را به خوبی به تصویر کشیده است.
امتیاز: ۷.۱/۱۰
۱۵. برّه (Lamb) (ایسلند)
ولادیمیر یوهانسون (Valdimar Jóhannsson) در فیلم بره داستانی عجیب و غریب را روایت میکند. ماریا و اینگوار یک زوج بدون فرزند هستند که دامداری دورافتادهای را در ایسلند اداره میکنند. فصل زاییدن گوسفندها رسیده و نوعی ماخولیای اسرارآمیز و بدون توضیح بر فضای زندگی آرام این زوج سایه انداخته است.
یک شب یک اتفاق ماورائی رخ میدهد و یک میش باردار چیزی به دنیا میآورد که نه انسان است و نه جانور؛ یک جور موجود مرکب کوچک که ما به تدریج آن را میبینیم. ماریا و اینگوار این موجود عجیب را به عنوان فرزند خودشان و در خانۀ خودشان نگهداری میکنند.
منتقدان این فیلم را غیرمنتظره، غیرعادی و درخشان توصیف کردهاند و بازیهای آن را ستودهاند. سیمران هانس منتقد نشریۀ آبزرور توصیف مختصر و جالبی از احساس تماشای این فیلم ارائه کرده است: «اول با صدای بلند خندیدم . . . و بعد در خواب کلّی کابوس دیدم».
امتیاز: ۶.۳/۱۰
منبع: فرارو