ی٫ اردیبهشت ۳۰ام, ۱۴۰۳

چرا ادعای تجذیه طلب بودن میرزا کوچک خان دروغی بیش نیست؟

میرزا کوچک خان جنگلی یکی از مشاهیر و قهرمانان ملی تاریخ ایران محسوب می‌شود که تا آخرین نفس برای بیرون کشیدن کشور از زیر استعمار جنگید.

یک پژوهشگر در رابطه با ادعای تجزیه طلب بودن میرزا کوچک خان گفت: به عقیده من ادعای تجزیه‌طلبی از نویسندگان مغرض شروع شد و این ادعا توسط جریان رایج تاریخ‌نویسی لیبرال که در زمان رژیم پهلوی رایج بود، به میرزا کوچک نسبت دادند تا جنایت رضاخان رأس رژیم پهلوی در به شهادت رساندن میرزا کوچک را توجیه کنند و این جنایت را کاری درست و به نفع ملت ایران قلمداد کنند.

اکثر مردم میرزا یونس را به نام میرزا کوچک خان جنگلی می‌شناسند. سردار مشروطه‌خواهی که از دخالت‌های بیگانگان در کشور به تاب آمد و با ایجاد گروهی در جنگل‌های رشت به مبارزه علیه روس‌ها و انگلیسی‌ها پرداخت.

میرزا به تحصیلات دینی مشغول بود که با قیام مشروطه آشنا شد و به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی رو آورد و سرانجام پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ‌وگریز در سن ۴۳ سالگی در حالی که با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع‌آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرده بود در ۱۱ آذر ماه ۱۳۰۰ در سرما اسیر شد و جان داد و نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.

معمولان از میرزا کوچک خان به‌عنوان فردی وطن‌پرست و آزادی‌خواه یاد می‌شود اما عده‌ای نیز در این بین او را تجزیه طلبی معرفی می‌کنند که به قصد ایجاد جمهوری گیلان قیام کرده بود. برای بررسی این موضوع گفت‌وگویی با  نویسنده کتاب «مظلوم‌ترین قهرمان ملی میرزا کوچک خان» داشتیم.

حجت‌الاسلام حجت الله سروری در گفت‌وگو با ایسنا عنوان کرد: در صدسال اخیر؛ از اوایل قرن چهاردهم ﻫ.ق تا زمان حاضر، نهضت‌ها، انقلاب‌ها، قیام‌ها و اقدام‌های متعدد از سوی روحانیت شیعه انجام شد؛ از جمله نهضت میرزا کوچک خان که راجع به ایشان حرف‌های نادرست و قضاوت‌های غیرواقعی انجام شده است.

وی ادامه داد: با این که قیام میرزا کوچک خان ریشه‌ای جز اسلام، جز قرآن، جز خدا، جز پیامبر(ص) نداشته است، امّا به گونه‌ای منعکس شده که اگر یک آدم بی‌اطلاع، این تاریخ‌ها را بخواند، نسبت به صلاح و فایده این قیام‌ها و اقدام‌ها تردید می‌کند.

وی اظهار کرد: باوجود اینکه بیش از نیم‌قرن جهت فرافکنی و توجیه اقدام رضاخان در به شهادت رساندن این سردار ملی و روحانی مجاهد، تحریف و تخریب صورت گرفته و قلم در دست دشمنان او بوده است و اتهامات متعدد و بعضاً متناقض را هم نسبت به ایشان منتشر کرده‌اند؛ اما می‌بینیم که پرده‌های غبار زدوده شده و روزبه‌روز بر اقبال به این شخصیت بزرگ تاریخ معاصر، افزوده می‌شود.

وی تأکید کرد: قیام میرزا کوچک خان جنگلی گرفتار غلط نویسی مغرضان و بی‌توجهی و تحریفات نویسندگان حکومت پهلوی شده است. اگر در کتاب‌ها درباره او قضاوت‌هایی شده و حرف‌های مختلفی گفته‌اند، به این جهت است که از روز اول خودی‌ها، تاریخ این نهضت را ننوشتند. بعضی هم که خواستند بنویسند، با فاصله چند سال نوشتند، برخی از نویسندگان تاریخ نهضت جنگل و میرزا کوچک خان به اقرار خودشان مطالب را سانسور می‌کردند و نمی‌دانستند که چه مطلبی را بنویسند، یا ننویسند، و چه مطلبی را اجازه چاپ می‌دهند.

حجت‌الاسلام سروری بیان کرد: پس اولاً نوشتن را دیر شروع کردند که در همین فاصله بسیاری از مطالب حذف و محو شد. زمانی هم که تصمیم به نوشتن گرفتند، هر مطلبی را اجازه نوشتن نداشتند. بنابراین می‌توان گفت : عدم آگاهی به تاریخ؛ موجب جعل حقایق گذشته می‌گردد.

نویسنده کتاب مظلوم‌ترین قهرمان ملی  میرزا کوچک خان گفت: به عقیده من ادعای تجزیه‌طلبی از نویسندگان مغرض شروع شد و این ادعا توسط جریان رایج تاریخ‌نویسی لیبرال که در زمان رژیم پهلوی رایج بود، به میرزا کوچک نسبت دادند تا جنایت رضاخان رأس رژیم پهلوی در به شهادت رساندن میرزا کوچک را توجیه کنند و این جنایت را کاری درست و به نفع ملت ایران قلمداد کنند.

وی عنوان کرد: به عنوان نمونه نویسندگان کتاب «تاریخ پنجاه ساله نیروی زمینی شاهنشاهی ایران» که از نظامیان رده بالای رژیم شاه بودند و این کتاب را به عنوان مجیزگویی از دوران ۵۰ ساله سلطنت پهلوی در سال ۱۳۵۵ نوشتند به تفصیل درباره نهضت جنگل به تفصیل سخن گفته‌اند و آن را یک شورش نامیده‌اند و هدف جنگل بعد از ورود بلشویک‌ها را «تشکیل جمهوری دموکراتیک گیلان و جدا کردن مناطق ساحلی دریای خزر از ایران» دانستند و این به معنای تجزیه کردن استان‌های شمالی از ایران است. (تاریخ پنجاه ساله نیروی زمینی شاهنشاهی ایران، ص۵۷ـ۵۸٫)

وی ادامه داد: البته در همین دوره هم افرادی بودند که به استقلال‌خواهی میرزا کوچک اشاره کنند مانند ذبیح‌الله قدیمی که از نویسندگان درباری رژیم پهلوی بود و در یکی از کتاب‌هایش به بزرگی شخصیت میرزا کوچک اعتراف کرده است که قیام میرزا کوچک صرفاً برای استقلال ایران بود و نه استقلال گیلان و تجزیه‌طلبی و درباره او چنین می‌نویسد: «مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی از افراد وطن پرست و صالح و باتهور گیلان بود، در بین گیلانیان نام نیک و بزرگی به یادگار گذاشته است که هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود. قیام او بر اثر عشق و علاقه مفرط به استقلال ایران و برای جلوگیری از نفوذ روس‌ها و سایر طاغیان و یاغیان نقاط شمالی بود و اثرات نیکویی نیز بخشید.»(تاریخ ۲۵ ساله ارتش شاهنشاهی ایران، ص۸۴٫) قدیمی با همه این اوصافی که از میرزا کوچک کرده و او را قیام کننده برای استقلال ایران دانسته ولی در نهایت رضاخان را در به شهادت رساندن میرزا کوچک محق دانسته و کار او را توجیه کرده است!

ریشه شبهات علیه نهضت جنگل

وی اظهارکرد: ابراهیم فخرایی نویسنده کتاب سردار جنگل  و سایر مورخین سکولار نهضت جنگل، تلاش کردند در نگارش تاریخ نهضت جنگل به نوعی ریشه‌های اسلامی آن را پنهان ساخته و تاریخ این نهضت را بر اساس ایدئولوژی خود تدوین نمایند؛ چون از اساس معتقد نبودند که روحانیت با تکیه بر آموزه‌های اسلامی بتواند یک جنبش بزرگ اجتماعی و سیاسی را رهبری کند.

این پژوهشگر اضافه کرد: مصطفی شعاعیان نیز در کتاب خود که مورد تقدیر فخرایی قرار گرفته است به این اعتقاد کینه‌توزانه نسبت به روحانیت و اسلام اعتراف می‌کند و می‌نویسد: «روحانیت عقب‌مانده‌تر، کودن‌تر و ناآگاه‌تر از آن بود که بتواند به پیش‌قراول نهضتی انقلابی در عصر مبارزه با استعمار ـ ارتجاع مبدل شود.» مصطفی شعاعیان، نگاهی به روابط شوروی و نهضت انقلابی جنگل، تهران، بی‌نا، ۱۳۴۹، ص۴۸.

وی ادامه داد: رهبری میرزا در نهضت جنگل و رهبری مرحوم آیت‌الله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت و از همه مهم‌تر رهبری امام خمینی (ره) در نهضت پانزده خرداد سال ۴۲ بی‌اعتباری تمامی این تحلیل‌های استعماری را به اثبات رساند و ناتوانی و فقر تئوریک جریان‌های غیرمذهبی را در شناخت مسائل ایران و جهان نشان داد.

نویسنده کتاب مظلوم‌ترین قهرمان ملی  میرزا کوچک خان اضافه کرد: شاید حکومت پهلوی به همین اعتبار، اجازه نشر کتاب سردار جنگل را به یکی از کارگزاران خود داد چون بی‌میل نبود که در حافظه تاریخی ملت ایران از نهضت جنگل به عنوان یک نهضت با گرایش‌های اسلامی ناب چیزی باقی نماند. شاید جعل مرامنامه حزب دموکرات به نام مرامنامه نهضت جنگل توسط ابراهیم فخرایی و دیگران تحت تأثیر چنین القائاتی صورت گرفته باشد.

وی بیان کرد: میرزا کوچک خان جنگلی از شخصیت‌های‌ پر رمز و راز تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود، به طوری‌ که شبهات و علامت سوال‌های بسیاری پیرامون شخصیت، دیدگاه‌ها، اهداف و نیات وی وجود دارد. برخی بر آن هستند که میرزا کوچک خان، رهبر نهضت جنگل تحت تأثیر کمونیسم، در ناحیه شمالی ایران قد علم کرد تا این بخش از خاک ایران را برای همیشه جدا کند. این دسته گاه پا فراتر گذاشته و در شخصیت او به دنبال رگه‌هایی از تمایل به کمونیسم می‌گردند. اینان اعتقاد دارند: او «با حمایت مالی و نظامی اتحاد جماهیر شوروی، قصد تجزیه‌ گیلان را داشت»

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سروری تأکید کرد: به هر حال، یکی از شبهاتی که درباره نهضت جنگل در این صدساله اخیر وجود داشته، نسبت دادن اتهام تجزیه‌طلبی به میرزا کوچک جنگلی و نهضت جنگل است به این معنا که در صدد بود که گیلان مانند گرجستان و قفقاز و ترکمنستان و افغانستان و پاکستان و بحرین و بسیاری مناطقی دیگر که به مرور زمان از ایران بزرگ و یکپارچه جدا شدند و هر کدام به کشورهای کوچکی تبدیل شدند؛ از ایران جدا کنند و کشور کوچکی با نام گیلان برای خود درست کنند.

وی یادآور شد: این سوال در زمان حیات نهضت جنگل وجود داشته و بارها به آن پاسخ دادند. با شهادت میرزا کوچک در سال ۱۳۰۰ و به قدرت رسیدن کسانی که میرزا کوچک را به شهادت رساندند، دیگر کسی جرئت پاسخ‌گویی به این شبهه و شبهاتی از این دست را نداشت و این شبهه در این صدساله، در مناسبت‌های مختلف، به شکل‌های مختلف و در بیان‌های متعددی بازتولید می‌شد. و آلان نیز در فضای مجازی و حتی شبکه‌های ماهواره‌ای سلطنت‌طلب به آن می‌پردازند.

وی گفت: اتهام تجزیه‌طلبی نسبت به میرزا کوچک خان فاقد وجاهت پژوهشی و اسنادی است و میرزا رهبری دارای نگرش وطن‌پرستانه بوده است. در نشریه شماره ۱۳ جنگل به خوبی بیانگر خواسته‌های نهضت جنگل است: که ایران به ایرانی تعلق دارد، سلطه خارجی باید پایان یابد، اصلاحات باید بدون دخالت خارجی تحقق یابد، تاج و تخت باستانی ایران به احمدشاه حامی آزادی تعلق گیرد و قلمرو اقتدار وی باید همچون امپراتوری بزرگ گذشته ایران باشد، کابینه دولت به رهبری آزادیخواهان مشروطه‌خواه، نه فقط باید به سرعت همه زیآن های ناشی از پیشینیان فرومایه خود را رفع کند بلکه برای رفاه آتی ملت بکوشد، مجلس باید بازگشایی شود، اسلام باید در مقابل خطر انگلیس مورد حمایت قرار گیرد و خائنان باید مجازات شوند؛ اما کسانی که بر تجزیه‌طلبی بودن آن تأکید می‌کنند، باید برای ادعای شان دلیلی اقامه کنند و تنها ادعا، کفایت نمی‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *