مستند «عزلتنشین تریگ» روایتی جذاب از عشق به طبیعت را ارائه می کند. این مستند به نمایش زندگی مردی می پردازد که بخش زیادی از عمر خود را به تنهایی در کلبهای دورافتاده در دل طبیعت وحشی سپری کرده است.
به گزارش توریسم اینترنشنال؛ هیچ جادهای برای دسترسی به دریاچۀ تریگ وجود ندارد؛ هیچ سیمکشی برق و لولهکشی آبی هم در آن حوالی در کار نیست. برای پست کردن یک نامه باید بیشتر از ۴۰ کیلومتر پیادهروی کرد. اما اینجا جایی است که کن اسمیت (Ken Smith) آن را خانۀ خودش میداند.
کن اسمیت بیش از هفتاد سال سن دارد و الان حدود چهل سال است که به تنهایی در این طبیعت وحشی و دورافتاده زندگی میکند. او روزگارش را با ماهیگیری، کشاورزی و پیدا کردن ریشههای خوراکی در طبیعت میگذراند؛ او حتی نوشیدنی مخصوص خودش را هم با استفاده از شیرۀ بعضی درختها درست میکند (او الان هشتاد گالون شیره ذخیره دارد که به قول خودش با آن میشود به کل حاضران در مراسم ختمش نوشیدنی داد).
کن اسمیت با چشمان روشن و نگاه نافذش، با انبوه ریش و موی ژولیدهاش و با چکمههای فرسوده و گشادش، واقعا موضوع جالب توجه و جذابی برای یک فیلم مستند است. اما این مستند دوستداشتنی و پر احساس که اخیرا برندۀ جایزۀ بهترین فیلم از نگاه مخاطبان در جشنوارۀ گلاسکو شد، خیلی بیشتر از صرف یک مستند شخصیتنگارانه است. این فیلم تصویری از دوستی صمیمانه بین اسمیت و کارگردان فیلم یعنی لیزی مککنزی (Lizzie MacKenzie) هم هست. مککنزی قبل از اینکه ساختن فیلمش را شروع کند هفت سال زمان صرف آشنایی با کن کرده است.
درست است که اسمیت به تمدن پشت کرده و زندگی عزلتنشینانه و منزوی در دل طبیعت را انتخاب کرده، اما این به خاطر این نبوده که او از آدمها نفرت داشته باشد؛ این عشق به طبیعت است که او را به اینجا کشانده است. او اصلا شبیه آدمی که تنهایی کشیده و دچار ملال شده باشد نیست؛ مستندی که مککنزی ساخته راز این نشاط را برای ما فاش میکند: در این طبیعت بکر، زندگی هیچوقت از جریان نمیایستد.
اسمیت نوشتههای ساده و بیتکلفی هم دارد که با خطی ظریف و زیبا نوشته شدهاند. عکسهایش هم که با یک دوربین زنیت قدیمی گرفته شدهاند بسیار باشکوه و پر از زندگی و نشاط هستند. او این عکسها را کمکی به حافظۀ آسیبدیدۀ خودش میداند. یکی از عکسهای او مربوط به اولین ملاقاتی است که هفت سال قبل با مککنزی داشته.
اما این آرامشی که اسمیت در طبیعت وحشی اسکاتلند پیدا کرده است اکنون در معرض تهدید قرار گرفته است. سلامتی او دارد از دست میرود و حافظهاش روز به روز ضعیفتر میشود. نهایتا این سوال ذهن بیننده را به خود مشغول میکند که او چقدر دیگر میتواند در اینجا دوام بیاورد؟ اما خود کن انگار اصلا نمیترسد. او میگوید هرکسی دیر یا زود میمیرد؛ پس چرا باید نگران این موضوع باشم؟
مککنزی در کنار تصاویر بینهایت آرامشبخش و زیبایی که در فیلم خود از طبیعت اسکاتلند نشان میدهد، از موسیقیهای سنتی و محلی هم استفاده کرده است. اما اغلب اوقات تنها صدایی که شنیده میشود صدای طبیعت است؛ صدای حرکت باد روی سطح آب و لابلای درختان. این مستندی دربارۀ کن اسمیت و طبیعت است؛ و باید گفت وقتی فیلم را میبینیم واقعا عاشق هر دوی آنها میشویم.